سخن از کریم اهل بیت علیهم السّلام، سخن از مظلومی دیگر از خاندان پیامبر(ص)، از نسل امیرالمؤمنین(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) است. سبط اول، نخستین ثمره شجره نبوّت و امامت، یادگار نواده رسول اکرم(ص) که در نیمه ماه مبارک رمضان سال سوم هـ.ق. در شهر مدینه دیده به جهان گشود.
امامی که نرمش قهرمانانه اش در عصر خود مایه حیرت همگان گردید و با گذشت یک دهه، آن را به قیامی خونین و سیلی جاری مبدّل ساخت و همه بساط دشمن را به زباله دان تاریخ سپرد. صلح امام حسن(ص) و قیام امام حسین(ع) همانند دو لبه یک قیچی، رشته حیات دشمن را برید و نقشه توطئه گران را بر ملا ساخت. دو روش مبارزه ای که در قالب دو چهره از مکتب راستین رسالت نبوی و امامت علوی توسط دو امام قائم و قاعد به مرحله اجرا در آمد و دوام اسلام راستین را تحقّق بخشید.
اضافه می شود که همه امامان علیهم السّلام در طول و بدنبال یکدیگر و در شرایط مختلف و متفاوتی بوده اند. لذا هر یک در برابر دشمن جهت گیری خاص دوران خود را داشته و بکار بسته اند که به لحاظ فکری یکسان و به لحاظ اجرائی متفاوت بوده است.
امام حسن علیه السّلام که همچون پدر مظلوم بود، بدلیل فقدان امکانات نظامی و عدم حمایت فرماندهان و در صحنه نبودن مردم، با معاویه صلح کرد، سرزنش های بسیاری را حتّی از سوی یاران خود به جان خرید و صبوری کرد تا اسلام زنده بماند. مکتب نرمش حکیمانه او قیام آفرین شد. آرایش مبارزاتی او در قالب صلح، باب مبارزه شجاعانه ای را علیه بنی امیّه گشود که جلوه های آن را در عاشورای حسینی شاهد هستیم. تاکتیک نبردی که دشمن را در بازه زمانی اندک به مسلخ کشید و با جهادی عظیم در پوشش صلح، به حفظ اسلام و دست آوردهای آن همّت گماشت و از بذل جان خود نیز مضایقه نفرمود.
او با صلح خود از چهره معاویه نقاب فریب را برداشت و دشمنی او را با اسلام و پیامبر اسلام(ص) آشکار ساخت. خفتگان و فریب خوردگان را بیدار و هشیار کرد و زمینه را برای قیام حسینی فراهم نمود.
شاید مهمترین فراز زندگی حضرت امام حسن علیه السّلام را صلح با معاویه تشکیل می دهد که مورد گفتگوی دوست و دشمن قرار گرفته است و در این خصوص کتب و مقالات زیادی نوشته شده و سمینارهای فراوانی برگزار گردیده است. مرحوم سید شرف الدین جبل عاملی در پیشگفتاری بر کتاب ارزشمند «صلح الحسن» نوشته علامه شیخ راضی آل یاسین تا حدودی حق مطلب را ادا کرده و چنین نوشته است:
توطئه های باند اموی حسن بن علی و برادرش حسین علیهما السّلام را در برابر خطری مهیب قرار داد که اسلام را با نام اسلام تهدید می کرد و به خاموش ساختن نور حقیقت بنام حقیقت کمر می بست. آن دو امام برای دفع این خطر دو راه بیش نداشتند. مقاومت یا مسالمت. مقاومت در نوبت حسن بن علی(ع) به نابودی جبهه حق و طرفداران دین و راه راست منجر می گردید و باند اموی پیروز میدان شده و ترکتازی بیشتری می کرد. ولی در روزگار سیدالشهداء(ع) این پرده فریب از هم دریده شده و نخستین ماده انفجاری که به وسیله امام حسن(ع) کار گذارده شده بود، منفجر گردید و معاویه با غرور تمام گفت ای اهل عراق، به خدا سوگند من بخاطر نماز و روزه و زکات و حج شما نجنگیدم. جنگ من با شما فقط بخاطر حکومت بود و خدا مرا به مقصودم رسانید. در حالی که شما نمی خواستید.
امام حسن مجتبی علیه السّلام سرور جوانان بهشت و یکی از چهار نفری است که رسول خدا(ص) با آنان به مباهله نصارای نجران حاضر شد و یکی از دوازده نفری است که خداوند فرمانبرداری از آنان را بر بندگانش واجب کرده و یکی از پنج تنی است که آیه تطهیر در شأن آنها نازل شده است.
او به لحاظ عملکردش، به درستی کریم اهل بیت(ع) لقب گرفته است.