بسمه تعالی
محضر مبارک حضرت آیت الله ری شهری (زید عزّه)
با عرض سلام و تحيّت و احترام ، نکاتی چند پیرامون حدیث کساء مورد سؤال اینجانب است که خدمتتان عرض می نمایم :
1- در باب حدیث کسا ء از مرحوم علّامه طباطبا یی ( در کتاب « در محضر علّامه طباطبایی» ) سؤال شده است که " آیا از حدیث کسا ء می توان استفاده نمود که ائمه(سلام الله علیهم اجمعین) واسطه فیضند ؟ "
ایشان پاسخ داده اند : " حدیث کسا ء روایت معروف ولیّ مرسل است ، هر چند که مضمون آن نیز قابل تطبیق با روایات صحیحه فراوانی است که به واسطه فیض بودن ائمه دلالت دارد .
2- همچنین مرحوم آیت الله بهاء الدّینی (رحمه الله علیه ) خواندن حدیث کساء را ( طبق دستور صریح ایشان ) باعث گشایش در کارها می دانستند .
3- از نقلی از حضرت آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) ، ایشان صرفا صدر حدیث را با ذیل آن ناهمگون می دانند .
4- و مطلب آخر اینکه در 4 پنجشنبه در برنامه پخش مستقیم رادیو قرآن ویژه سحرهای ماه مبارک رمضان ، هنگام قرائت متن حدیث کسا ء توسّط اینجانب ،به غالب حاضرین در استودیو و همچنین برخی شنوندگان حال عجیب بکا ء دست می داد .
حال با توجّه به نکات فوق الذّکر سؤال بنده اینست که : آیا اصل حدیث خدشه دارد ؟ یا اینکه حدیثی تحت این عنوان به غیر از این حدیث الحاقی به مفاتیح الجنان وجود دارد ؟
در صورت مثبت بودن پاسخ ، آیا می توانیم جهت استفاده خود و عموم متن آنرا ا ز حضرتعالی در خواست نماییم ؟
ارادتمند شما
محمّد رضا غلامرضا زاده
26/7/84
برادر ارجمند جناب آقای حاج محمّد رضا غلامرضا زاده « زید عزّه»
با اهداء سلام و تحيّت
در پاسخ به مرقومۀ مورّخ 26/7/84 جنابعالی « استفسار از توليّت محترم آستان مقدّس حضرت عبدالعظیم علیه السّلام در مورد حدیث شریف کسا ء » که تحت شمارۀ 3855/ 84/ت به تاریخ 1/8/84 به ثبت رسیده و همچنین پاسخ به سؤالات حضوری ، کتبی و تلفنی از این معاونت در مورد حدیث شریف یاد شده به آگاهی جنابعالی می رساند:
نظريّۀ تحقیقی و مستند حضرت آیه الله محمّدی ری شهری در مورد حدیث شریف کسا ء ، مبسوطاً در صفحات 23 تا 45 کتاب گرانسنگ « اهل بیت در قرآن و حدیث » از انتشارات مؤسّسه فرهنگی دارالحدیث به چاپ رسیده که تصویر اوراق مزبور برای مزید آگاهی جنابعالی ایفاد می گردد .
در نظريّه ابرازی ،متن صحیح حدیث مزبور ، بدون پیرایه ، ذکر شده و نتیجه گیری نهائی مشعر برآن است که " حدیث کسا ء – به شرح مرقوم در کتاب – قطعی ، غیر قابل تردید و بیانگر یکی از مهمّترین خصائص اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه و آله و سلّم یعنی ویژگی طهارت و عصمت آنهاست ، لیکن در این اواخر حدیثی بعنوان حدیث کسا ء رایج شده که پایه و اساس ندارد و شگفت انگیز آنکه جناب مرحوم محدّث قمّی ، صاحب مفاتیح الجنان ، افرادی را که مطلبی از سوی خود به مندرجات مفاتیح بیفزایند مورد لعن و نفرین قرار داده است ! "
در بحث ارائه شده ، مباحث کلیدی و مهّمی چون مفهوم اهل بیت ، سند رویداد کساء ، چگونگی رویداد ، فضای رویداد ، محل ّوقوع رویداد و بالاخره ، دلائل بی پایه بودن حدیث رایج فعلی بیان گردیده و البتّه قابل ذکر است که ورود شجاعانه به اینگونه مباحث و نصب العین قرار دادن آیه شریفه و « لا یخافون لومه لائم» از بدیهی ترین و اصلی ترین مأموریتهای آرمانی مؤسّسه فرهنگی دارالحدیث بعنوان نخستین مؤسّسه مستقل حدیث پژوهی در تاریخ تشيّع بشمار رفته و محقّقین و پژوهشگران این مؤسّسه با عزمی جزم و توکّل بر خداوند بزرگ قدم به وادی خطیر و حسّاس پالایش احادیث ، این میراث ارزشمند پیامبران و امامان معصوم علیهم السّلام نهاده و آمادۀ پاسخگوئی به کلیه پرسش ها و سؤالات در زمینه حدیث بوده و آمادگی دارند نتیجه تحقیقات و پژوهشهای خود را در اختیار کلّیه اساتید ، طلّاب ، محقّقین ، دانشجویان ، قاریان و حفّاظ قرآن ، مادحین و ذاکرین اهل بیت علیهم السّلام و سایر علاقمندان قرار دهند .
معاون روابط عمومی و بین الملل
خادم القرآن - عباس سلیمی
بخش یکم
مفهوم اهل بیت
فصلهای این بخش
فصل یکم : همسران پیامبر و مفهوم اهل بیت
فصل دوّم :اصحاب پیامبر و مفهوم اهل بیت
فصل سوّم : اهل بیت و مفهوم اهل بیت
فصل چهارم : درود فرستادن پیامبر بر اهل بیت و تخصیص ایشان در امر به نماز
فصل پنجم : شمار امامان اهل بیت
فصل ششم : نام های امامان اهل بیت
الفصل الاوّل
أزواج النّبيّ ومعنی أهل البیت علیهم السّلام
(1/1) امّ سلمه
1-عطاء بن یسارعن امّ سلمه: فی بیتی نزلت :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» . قالت : فأرسل رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم إلی عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین ، فقال : هؤلاء أهل بیتی .
1-عطاء بن یسار به نقل از امّ سلمه : آیه ی شر یف :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس إهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» در خانه ی من نازل شد . او می گوید : آن گاه پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم عليّ ، فاطمه، حسن وحسین علیهم السّلام را حاضر کرد و فرمود : «اینان اهل بیت من هستند » .
2-عطاء بن یسار عن امّ سلمه : فی بیتی نزلت هذه الآیه : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا ». قالت : فأرسل رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم إلی عليّ و فاطمة و الحسن و الحسین رضوان الله علیهم أجمعین ، فقال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی . قالت امّ سلمة : یا رسول الله ، ما أنا من أهل البیت ؟ قال: إنّک أهلی خیر ، و هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أهلی أحقّ .
2-عطاء بن یسار به نقل از امّ سلمه :آ یه ی « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در خانه من نازل شد.
آن گاه پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم عليّ ، فاطمه، حسن و حسین – رضوان الله علیهم اجمعین – را حاضر کرد و فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند ». امّ سلمه گفت : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت نیستم ؟ پیامبر فرمود : « تو همسر من و بر خیری و اینان اهل بیت من هستند ، بار خدایا ! اهل بیت من سزاوار ترند » .
3-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه : نزلت هذه الآیه فی بیتی : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » . قلت : یا رسول الله ، ألست من أهل البیت ؟ قال : إنّک إلی خیر إنّک من أزواج رسول الله . قالت : و أهل البیت علیهم السّلام رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم و عليّ و فاطمة و الحسن و الحسین .
3-ابو سعید خدری به نقل ا ز امّ سلمه :آ یه:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت » در خانه ی من نازل شد . عرض کردم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت نیستم ؟ فرمود : «تو بر خیری . تو از همسران پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم هستی ». امّ سلمه می گوید : اهل بیت علیهم السّلام پیامبر اکرم است و عليّ و فاطمه و حسن و حسین .
4-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه : لمّا نزلت هذه الآیه « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » دعا رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم عليّا و فاطمة و حسنا و حسینا ، فجلّل علیهم کسا ء خیبريّا ، فقال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا . قالت امّ سلمه : ألست منهم ؟ قال : أنت إلی خیر .
4-ابو سعید خدريّ به نقل از امّ سلمه : هنگامی که آیه ی:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » نازل شد ، پیامبر عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین را فرا خواند و آنها را با عبای خیبری پوشاند و فرمود : بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! پلیدی را از ایشان دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! امّ سلمه گفت : آیا من از آنها نیستم ؟ پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود : « تو به سوی خیر و نیکی روان ای ».
5-أبو سعید الخدريّ عن امّ سلمه أنّ هذه الآیه نزلت فی بیتها : « إنّما یرید الله لیذ هب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » . قالت : و أنا جالسه علی باب البیت ، فقلت : أنا یا رسول الله ألست من أهل البیت ؟ قال : إنّک إلی خیر ، أنت من أزواج النّبيّ . قالت : و فی البیت رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم و عليّ و فاطمه والحسن و الحسین رضی الله عنهم .
5- ابو سعید خدری به نقل از امّ سلمه : این آیه : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در خانه ی او نازل شده است . امّ سلمه می گوید : من بر در خانه نشسته بودم . عرض کردم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت نیستم ؟ فرمود : « تو به سوی خیر ، روان ای . تو از همسران پیامبر هستی ». ام ّ سلمه می گوید : این در حالی بود که پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم و عليّ و فاطمه و حسن و حسین – رضی الله عنهم – در خانه بودند .
6-أبو هریره عن امّ سلمه : جاءت فاطمه إلی رسول الله صلّی الله علیه وآله و سلّم ببرمه لها قد صنعت فیها عصیده تحلّها علی طبق فوضعته بین یدیه ، فقال : أین ابن عمّک و ابناک ؟ فقالت : فی البیت ، فقال :ادعیهم . فجاءت إلی عليّ ، فقالت : أحب النّبيّ صلّی الله علیه وآله وسلّم أنت وابناک .
قالت امّ سلمه : فلمّا رآهم مقبلین مدّ یده إلی کسا ء کان علی المنامه، فمدّه و بسطه و أجلسهم علیه ، ثمّ أخذ بأطراف الکساء الأربعه بشماله فضمّه فوق رؤوسهم و أو ما بیده الیمنی إلی ربّه ، فقال : هؤلاء أهل البیت فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا .
6- ابو هریره به نقل از امّ سلمه : فاطمه با دیگی نزد پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم آمد که در آن کاچی درست کرده بود و آن را بر طبقی حمل می کرد . فاطمه سلام الله علیها آن را در پیش روی پیامبر صلّی الله علیه وآله و سلّم نهاد . پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود : « پسر عمو و دو پسرت کجایند ؟ » . فاطمه عرض کرد : در خانه هستند . پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم فرمود : « آنها را بخوان ». فاطمه نزد علي آمد و عرض کرد : تو و دو پسرت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلّم را پاسخ گویید .
پیامبرصلّی الله علیه وآله و سلّم هنگامی که آنها را در حال آمدن دید ، دستش را دراز کرد تا عبایی را که بر بستر داشت ، بر گیرد . پیامبر عبا را بگستراند و آنها را بر آن نشاند و سپس چهار طرف عبا را با دست چپ گرفت و آن را بر سر ایشان انداخت و با دست راست به درگاه خداوندی اشاره کرد و گفت : «اینان اهل بیت هستند . پس پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! ».
7-حکیم بن سعد : ذکرنا عليّ بن أبی طالب علیه السّلام عند امّ سلمه، قالت: فیه نزلت: « إنّما یرِید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» . قالت ام ّسلمه : جاء النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم إلی بیتی ، فقال : لا تأذنی لأحد ، فجاءت فاطمه ، فلم أستطع أن أحجبها عن أبیها ، ثمّ جا ء الحسن ، فلم أستطع أن أمنعه أن یدخل علی جدّه و امّه ، و جاء الحسین ، فلم أستطع أن أحجبه ، فاجتمعوا حول النّبيّ صلّی الله علیه وآله وسلّم علی بساط ، فجلّلهم نبيّ الله بکسا ء کان علیه ، ثمّ قال : هؤلاء أهل بیتی ، فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا ، فنزلت هذه الآیه حین اجتمعوا علی البساط .
قالت : فقلت : یا رسول الله ، و أنا ؟ قالت : فوالله ما أنعم ، و قال : إنّک إلی خیر .
7-حکیم بن سعد : نزد امّ سلمه از عليّ بن ابی طالب نام بردیم . امّ سلمه گفت : آیه ی :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در باره ی او نازل شده است . امّ سلمه گفت : پیامبر اکرم به خانه ی من آمد و گفت : به هیچ کس اجازه ی دخول نده » . پس فاطمه آمد و من نتوانستم مانع از رفتن او نزد پدرش شوم . به دنبال او حسن آمد و نتوانستم از رفتن او نزد جدّ و مادرش جلوگیری کنم . سپس حسین آمد و جلوی او را نیز نتوانستم بگیرم . همه ی آنها بر گلیمی گرد پیامبر حلقه زدند و پيِامبر خدا عبایی را که بر دوش داشت ، بر آنها افکند و سپس فرمود : « اینان اهل بیت من هستند . خدایا! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !». پس هنگامی که بر گلیم حلقه زده بودند ، این آیه نازل شد . امّ سلمه می گوید : عرض کردم یا رسول الله من چه ؟
او [ امّ سلمه ]می گوید : به خدا قسم، پیامبر نفرمود : آری ؛ بلکه گفت : « تو به سوی خیر ، روان ای ».
8- شهر بن حوشب عن امّ سلمه : إنّ النّبيّ جلٌل علی عليّ و حسن و حسین و فاطمة کساء ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی و خاصّتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهٌّرکم تطهیرا . فقالت امّ سلمه : و أنا منهم ؟ قال : إنّک إلی خیر .
8- شهر بن حوشب به نقل از ام ّسلمه : پیامبر ، عبایی بر عليّ ، حسن ، حسین و فاطمه افکند وسپس فرمود : «بار خدایا !اینان اهل بیت و خواصّ من هستند . خدایا ! هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !» . ام ّ سلمه گفت : آیا من از ایشان ام ؟ پیامبرصلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود : «تو به سوی نیکی و خیر هستی ».
9-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : جاءت فاطمه بنت النّبيّ إلی رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم متورّکه الحسن و الحسین ، فی یدها برمه للحسن فیها سخین ، حتيّ أتت بها النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم فلمّا وضعتها قدّامه قال لها : أین أبو الحسن ؟ قالت : فی البیت ، فدعاه فجلس النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین یأکلون .
قالت امّ سلمه : و ما سامنی النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم و ما أکل طعاما قطّ إلاّ و انا عنده إلاّ سامنیه قبل ذلک الیوم – تعنی ب«سامنی » : دعانی إلیه – فلمّا فرغ التّف علیهم بثوبه ، ثم قال : اللّهمّ عاد من عاداهم ، و وال من والاهم .
9-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : فاطمه دخت پیامبر نزد رسول الله آمد ، در حالی که حسن و حسین را بغل کرده بود و قابلمه ی کاچی برای حسن در دست داشت تا اینکه آن را نزد پیامبر آورد و چون آن را در برابر پیامبر نهاد ، پیامبر به او گفت : «ابو الحسن کجاست ؟». عرض کرد : در خانه است . پس پیامبر او را نیز دعوت کرد و پیامبر به همراه عليّ، فاطمه،حسن و حسین نشستند و به خوردن مشغول شدند . تا پیش از این روز هرگز سابقه نداشت که پیامبر ، غذایی بخورد و من نزد او نباشم و مرا نزد خود نخواند . پس چون از خوردن فارغ شد جامه ی خود را دور آنها پیچید و سپس فرمود : « خدایا! با هر که با ایشان دشمنی ورزد ، دشمنی ورز و هر کس که آنها را دوست دارد ، دوست بدار ».
10-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : إن رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم قال لفاطمه : إئتینی بزوجک و ابنیک ، فجاءت بهم ، فألقی علیهم کساء فدکيّا ، قال :ثمّ وضع یده علیهم ثمّ قال : اللّهمّ إنّ هؤلاء آل محمّد فاجعل صلواتک و برکاتک علی محمِّد وعلی آل محمّد إنّک حمید مجید.
قالت امّ سلمه : فرفعت الکساء لأدخل معهم ، فجذبه من یدی و قال : إنّک علی خیر .
10-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم به فاطمه فرمود :«همسر و دو پسر ت را نزد من بیاور» . او نیز آنها را آورد . پیامبر ، عبای فدکی خود را بر آنها افکند و سپس دستش را روی آنها قرار داد و فرمود : « بار خدایا ! اینان خاندان محمّد هستند . درود و برکات خود را بر محمّد و خاندان محمّد بفرست که تو ستوده و بزرگواری » . من عبا را کنار زدم تا همراه آنها در زیر آن جای گیرم ؛ ولی پیامبر آن را از دست من کشید و گفت : «تو بر خیر و نیکی هستی ».
11-شهر بن حوشب عن امّ سلمه : کان النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم عندی و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین ، فجعلت لهم خزیره ، فأکلوا و ناموا ، وغطّی علیهم عباءه أو قطیفه ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی، أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا .
11-شهر بن حوشب به نقل از امّ سلمه : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم نزد من بود وعليّ ، فاطمه ، حسن و حسین در خانه ی ما بودند . من برای آنان «سبوسابه » تهيّه دیدم . آنها غذا خوردند و خوابید ند . پیامبر عبا یا قطیفه ای را بر آنها کشید و سپس فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . هرگونه پلیدی را از آنها دورکن و کاملاً پاکشان گردان ! ».
12-عبد الله بن مغیره مولی امّ سلمه زوج النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم أنّها قالت : نزلت هذه الآیه فی بیتها :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» أمرنی رسول الله صلّی الله علیه و آله و سلّم أن ارسل إلی عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام فلمّا أتوه اعتنق عليّا بیمینه ، و الحسن بشماله و الحسین علی بطنه ، و فاطمه عند رجله فقال : اللّهمّ هؤلاء أهلی و عترتی فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا ، قالها ثلاث مرّات . قلت : فأنا یا رسول الله ؟ فقال : إنّک علی خیر إن شاء الله .
12-عبدالله بن مغیره ، غلام امّ سلمه به نقل از امّ سلمه (همسر پیامبر ) می گوید : این آیه:« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » در خانه ی او نازل شده است . امّ سلمه می گوید : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم به من دستور داد کسی را در پی علي، فاطمه ، حسن وحسین بفرستم . چون بیامدند ، پیامبر علي را با دست راست در آغوش گرفت و حسن را با دست چپ و حسین را روی زانویش نهاد و فاطمه را جلو پای خود نشاند و فرمود : « بار خدایا ! اینان خانواده و خاندان من هستند پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! ». پیامبر این سخن را سه بار تکرار کرد . گفتم : پس من چه ، یا رسول الله ؟ فرمود : « تو به خواست خدا بر نیکی هستی ».
13-عطاء بن أبی رباح : حدّثنی من سمع امّ سلمه تذکر :أنّ الّنبيّ صلّی الله علیه و آله و سلّم کان فی بیتها ، فأتته فاطمه ببرمه فیها خزیرة ، فدخلت بها علیه فقال لها : أدعی زوجک و ابنیک ، قالت : فجاء عليّ و الحسن و الحسین علیهم السّلام فدخلوا علیه فجلسوا یأکلون من تلک الخزیره ، و هو علی منامه له ، علی د کّان تحته کساء له خیبريّ
قالت : و أنا أصلّی فی الحجره ، فأنزل الله عزّوجلّ هذه الآیه :« إنّما یريِد الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا».
قالت : فأخذ فضل الکساء فغشّاهم به ، ثمّ أخرج یده فألوی بها إلی السّماء ثمّ قال : الّلهمّ هولاء أهل بیتی و خاصّتی ، فأذهب عنهم الرّجس وطهّرهم تطهیرا ، الّلهمّ هؤلاء أهل بیتی و خاصّتی ، فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا .
قالت : فأدخلت رأسی البیت فقلت : و أنا معکم یا رسول الله ؟ قال : إنّک إلی خیر ، إنّک إلی خیر .
13-عطاء بن ابی رباح : کسی که از امّ سلمه شنیده بود ، به من گفت که امّ سلمه گفته است : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم در خانه ی او بود که فاطمه قابلمه ی آورد که در آن سبوسابه بود و با آن نزد پیامبر رسید . پیامبر به او فرمود : « همسر و دو پسرت را فرابخوان ». امّ سلمه می گوید : عليّ ، حسن و حسین آمدند و بر پیامبر وارد شدند . آنها نشستند و از آن سبوسابه خوردند و این در حالی بود که پیامبر بر بسترش نشسته بود . این بستر بر سکّویی بود و عبایی خیبری زیرش قرار داشت . من در اتاق نماز می خواندم که این آیه :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» نازل شد . پس پیامبر باقیمانده ی این عبا را گرفت و آنها را با آن پوشاند . سپس دستش را بیرون آورد و با آن به آسمان اشاره کرد و فرمود : « بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند . پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواصّ من هستند. پس هرگونه پلیدی را از آنها دورکن و کاملاً پاکشان گردان!». من سرم را به درون خانه بردم وگفتم : آیا من هم با شما هستم ، یا رسول الله ؟ فرمود : «تو به سوی خیر روان ای . تو به سوی خیر روان ای».
14-عمره بنت أفعی : سمعت امّ سلمه رضی الله عنها تقول : نزلت هذه الآیه فی بیتی : « إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » و فی البیت سبعه : جبرئیل ، و میکائیل، و رسول الله ، و عليّ، و فاطمه ، و الحسن ، و الحسین علیهم السّلام، قالت : و أنا علی باب البیت ، فقلت : یا رسول الله ألست من أهل البیت ؟ قال : إنّک علی خیر، إنّک من أزواج النّبيّ ، و ما قال : إنّک من أهل البیت .
14-عمره دختر افعی : از امّ سلمه – رضی الله عنها _شنیدم که می گفت : آیه ی :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت یطهّرکم تطهیرا» در خانه ی من نازل شد و این در حالی بود که هفت نفر در خانه بودند : جبرئیل ، میکائیل ، پیامبر خدا ، عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام من بر در خانه بودم ، عرض کردم: یا رسول الله! آیا من در شمار اهل بیت نیستم ؟ پیامبر فرمود : « تو بر خیر و نیکی هستی . تو از همسران پیامبری » . ولی نگفت : تو در شمار اهل بیت هستی .
15-الإمام الرضا علیه السّّلام عن آبائه علیهم السّلام عن عليّ بن الحسین علیهم السّلام عن امّ سلمه قالت: نزلت هذه الآیه فی بیتی و فی یومی ، کان رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم عندی فدعا عليّا و فاطمه و الحسن و الحسین ، و جاء جبرئیل فمدّ علیهم کسا ء فدکيّا ثم قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا . قال جبرئیل : و أنا منکم یا محمّد ؟ فقال النّبيّ و أنت منّا یا جبرئیل .
قالت امّ سلمه : فقلت : یا رسول الله ، و أنا من أهل بیتک ، و جئت لأدخل معهم ، فقال : کونی مکانک یا امّ سلمه ، إنّک إلی خیر، أنت من أزواج نبيّ الله .
فقال جبرئیل : إقرأ یا محمّد :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا » فی النّبيّ و عليّ و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام .
15- امام رضا علیه السّلام به نقل از پدرانش به نقل از امام سجّاد علیه السّلام به نقل از امّ سلمه : این آیه در خانه ی من و در روزی که پیامبر در خانه ی من بود نازل شد . پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم نزد من بود ، که عليّ ، فاطمه ، حسن و حسین را فرا خواند . جبرئیل هم آمد و پیامبر عبای فدکی را بر آنها گستراند و سپس فرمود : « پروردگارا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! » . جبرئیل گفت : ای محمّد ! آیا من هم از شما یم ؟ پیامبر فرمود : « تو نیز از مایی ، ای جبرئیل ».
امّ سلمه : عرض کردم : یا رسول الله ! من هم از اهل بیت تو هستم ؛ و پیش رفتم تا در کنار آنها باشم . پیامبر فرمود : « در جای خود باش ، ای امّ سلمه! تو به سوی خیر هستی . تو از همسران پیامبر خدایی ». جبرئیل گفت : ای محمّد! بخوان :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» ؛ که در حقّ پیامبر ، علي ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام است .
2/1
عائشه
16- صفيّه بنت شیبه : قالت عائشه : خرج النّبيّ صلّی الله علیه و آله وسلّم غداه وعلیه مرط مرحّل من شعر أسود ، فجاء الحسن بن عليّ فأدخله ، ثمّ جاء الحسین فدخل معه ، ثمّ جاءت فاطمه فأدخلها ، ثمّ جاء عليّ فأدخله ثمّ قال :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» .
16-صفيّه دختر شیبه : عایشه گفت : پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم بامداد خارج شد در حالی که پوشش پشمی نقش داری از موی سیاه بر تن داشت . پس حسن بن عليّ آمد و پیامبر او را در زیر آن جای داد . به دنبال او حسین آمد که پیامبر او را نیز در زیر آن جای داد . در پی او فاطمه آمد که پیامبر او را نیز در زیر پوشش خود جا ی داد و سرانجام علي آمد که پیامبر او را نیز در زیر پوشش خود جا داد و سپس فرمود :« إنّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا ».
17-العوّام بن حوشب عن التّمیميّ قال : دخلت علی عائشه فحدّ ثتنا أنّها رأت رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم دعا عليّا و فاطمه و الحسن و الحسین علیهم السّلام فقال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی فأذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا.
17-عوّام بن حوشب به نقل از تمیمی : بر عایشه وارد شدم و او به ما گفت : پیامبر خدا را دیده است که علي ، فاطمه ، حسن و حسین علیهم السّلام را فرا خوانده و فرمود ه است : «بار خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . پس هرگونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !».
18-جمیع بن عمیر : دخلت مع امّی علی عائشه [ فسألتها أمّی ] قالت :أخبرینی کیف کان حبّ رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم لعليّ ؟ فقالت عائشه : کان أحبّ [الرّجال ] إلی رسول الله صلّی الله علیه و آله وسلّم لقد رأیته و قد أدخله تحت ثوبه ، و فاطمه و حسنا و حسینا ، ثمّ قال : اللّهمّ هؤلاء أهل بیتی ، اللّهمّ أذهب عنهم الرّجس و طهّرهم تطهیرا .
قالت : فذهبت لادخل رأسی فد فعنی ، فقلت : یا رسول الله ، أولست من أهلک ؟ قال : إنّک علی خیر ، إنّک علی خیر .
18-جمیع بن عمیر : با مادرم بر عایشه وارد شدیم . مادرم از او پرسید و گفت : به من بگو محبّت پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم نسبت به علي چگونه بود ؟
عایشه به او گفت : او در میان مردان ، محبوب ترین کس نزد پیامبر خدا بود . من دیدم که او را به همراه فاطمه ، حسن وحسین زیر جامه ی خود گرفته است و سپس فرمود : خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . خدایا ! هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !». من هم پیش رفتم تا سرم را زیر جامه کنم ؛ ولی پیامبر مرا پس زد . گفتم : یا رسول الله ! آیا من از اهل بیت تو نیستم ؟ فرمود : « تو بر خیر و نیکی هستی . تو بر خیر و نیکی هستی ».
پژوهشی پیرامون حدیث کساء
رویداد کسا ء ، یکی از مهّم ترین حوادث روشنگر تاریخ زندگی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم در راستی معرّفی پیشوایان و راهنمایان امّت اسلام و یکی از نقاط روشن و بر جستۀ خصایص و فضایل اهل بیت گرامی است . برای آشنایی دقیق تر با این رویداد مهّم ، توجّه به نکات زیر ، ضروری است :
1-سند رویداد کساء
این رویداد از نظر سند ، هیچ گونه خدشه ای را نمی پذیرد . محدّثان بزرگ ، آن را در کتب معتبر خود نقل کرده اند .این حدیث اصطلاحاً مستفیض است و حتّی با تحقیقی گسترده می توان ادّعای تواتر در آن کرد و به هر حال ، قراین بسیار ی وجود دارد که اگر کسی با تاریخ اسلام آشنا باشد ، نمی تواند در وقوع این رویداد تردید کند . این رویداد در جامعۀ اسلامی به قدری معروف شد که روز وقوع آن ، روز کسا ء نامیده شد و خمسه طيّبه ای که مشمول عنایت خاصّ الهی در آن روز شدند ، به اصحاب کساء ملقّب گردیدند .
2- چگونگی رویداد
هیچ یک از احادیثی که پیرامون رویداد کساء رسیده است ، آن را به طور کامل بیان نکرده و هر یک به بخشی از آن اشاره دارند . لذا ما خواهیم کوشید با بهره گیری از همۀ آنها تصویر تقریباً کاملی از این رویداد ارائه دهیم .
روزی پیامبر اسلام صلّی الله علیه و آله وسلّم به خانۀ همسرگرامی خود ام ّسلمه آمد . قرار است او در این روز ، پیام مهمّی از سوی خداوند متعال در بارۀ چندتن از نزدیکان خود دریافت کند . لذا به همسرش تأکید می کند که به هیچ کس اجازۀ ورود ندهد .
از سوی دیگر ، درست در همین روز فاطمه ، دختر پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم تصمیم می گیرد برای پدر عزیزش غذای مناسبی به نام عصیده ( کاچی) تهیه کند . او این غذا را در یک دیگ کوچک سنگی تهیّه کرد و روی طبقی گذاشت و برای پدر آورد .
امّ سلمه می گوید :من نتواستم مانع ورود فاطمه شوم ؛ آخر او چگونه می توانست میان پیامبر و پارۀ تنش مانع ایجاد کند ؟! اصولاً منع پیامبر ، شامل فاطمه سلام الله علیها نمی شد ، بلکه امروز ، پیامبر خانه را به خاطر فاطمه و شوهر و فرزندانش خلوت کرده است. باری ، فاطمه سلام الله علیها همراه با طبقی از کاچی خدمت پدر رسید ، لیکن تنها حضور او کافی نیست . از این رو به دخترش فرمود : « برو و همسر و دو فرزندت را هم بیاور ». فاطمه سلام الله علیها بی درنگ به منزل بازگشت و طولی نکشید که همراه دو فرزندش که در آن وقت کودکانی خرد بودند ، با شوهرش به خانۀ پدر وارد شد . امّ سلمه با اشارۀ رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بر خاست و در کنار ی مشغول نماز شد .
مجلس ، کاملاً خصوصی شد ... مجلس انس و قدس . رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم با علي که او را نفس خود می دانست و فاطمه که وی را جزئی از خود معرّفی می کرد و دو فرزندش حسن و حسین علیهم السّلام که آنها را دو ریحانۀ خود نامیده بود ،کنار سفرۀ فاطمه سلام الله علیها نشستند .
عادت پیامبرصلّی الله علیه و آله و سلّم این بود که بدون همسرش غذا نمی خورد ؛ ولی امروز وضع به گونه ای دیگر است و سفره سفره ای دیگر . اگر امروز امّ سلمه بر این سفره بنشیند فردا سخن خدا در باره ی اهل بیت پیامبر به گونه ای دیگر تفسیر خواهد شد . از این رو پیامبر امروز استثنائاً از همسرش برای تناول غذا دعوت نمی کند . جبرئیل امین نازل شد و این آیه را خواند : « انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیرا» .
پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم کسای خیبری را بر داماد و دختر و فرزندانش می کشد و با دست راست به آسمان اشاره می کند و می فرماید : « خدایا ! اینان اهل بیت من هستند . پس هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان ! ». در روایت دیگر ی آمده است که پیامبرصلّی الله علیه و آله وسلّم: فرمود : بار خدایا ! اینان اهل بیت و خواص ّ من هستند . خدایا !هر گونه پلیدی را از آنها دور کن و کاملاً پاکشان گردان !» . در روایت دیگر ی آمده است که پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود : «خدایا ! اینان خاندان محمّد هستند . پس درود و برکات خود را بر محمّد و خاندان محمّد قرار ده که تو ستودۀ بزرگواری».
تا اینجا امّ سلمه در کنار اتاق کم و بیش ناظر این رویداد نورانی و معنوی بود که دیگر تاب نیاورد . جلو آمد و گوشۀ کسا ء را بلند کرد تا او نیز از این فضای نورانی بهره مند گردد ؛ ولی پیامبر صلّی الله علیه و آله و سلّم با قاطعيّت کساء را از دست او کشید و مانع از ورود او به فضای اهل بیت قرآنی خود شد . گویا امّ سلمه از این برخورد دلگیر شد و عرض کرد : آیا من در شمار اهل بیت نیستم ؟ پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود : « تو به سوی خیر و نیکی هستی . تو از همسران پیامبر خدایی ».
3- فضای رویداد
تأمّل در متن واقعۀ کسا ء و احادیثی که در این رابطه وارد شده است ، به روشنی اثبات می کند که این واقعه ، آن گونه که برخی از نویسندگان تصوّر کرده اند ، یک رویداد معمولی که بعدها اهميّت پیدا کرده است ، نیست ، بلکه به دلیل فضای خاصّ این رویداد و ارتباط آن با نزول آیۀ تطهیر ، یکی از استثنایی ترین رویدادهای تاریخ زندگی پیامبر اسلام در رابطه با معرّفی پیشوایان و راهنمایان آیندۀ جامعۀ اسلامی است . متن دعای پیامبر و بسیاری از احادیثی که واقعۀ کسا ء را رویت کرده است ، به روشنی نشان می دهد که این رویداد ، در پی نزول آ یۀ تطهیر و در جهت تفسیر و تبیین آن تحقّق یافته است . نقل شده که پیامبر تا پایان عمر پر برکتش اصحاب کسا ء را تا پگاه دعا می فرموده است و آنها را اهل بیت می خوانده است و این دلالت بر اهميّت این رویداد دارد.
4- رویداد کساء در خانۀ امّ سلمه
هر چند برخی از احادیثی که در متن آمده ، اشاره به وقوع رویداد کسا ء در خانۀ برخی دیگر از همسران پیامبر دارد ، لیکن ملاحظه و تأمّل در مجموع روایاتی که در ا ین باره وارد شده ، اثبات می کند که نزول آیه تطهیر و رویداد کساء بی تردید در خانۀ امّ سلمه واقع شده است . عایشه نیز به این حقیقت اعتراف دارد ، چنانکه از ابو عبدالله جدلی روایت شده که گفته است : بر عایشه وارد شدم و گفتم :آ یۀ :« إنّما یرید الله........ » در کجا نازل شده است ؟ او گفت در خانۀ امّ سلمه . در روایت دیگری امّ سلمه می گوید : اگر از عایشه بپرسی ، به تو خواهد گفت که : این آیه در خانۀ من نازل شده است .
ابو عبدالله محمّد بن محمّد بن نعمان ، ملقّب به مفید می گوید : اصحاب حدیث روایت کرده اند که پیرامون این آیه از عمر سؤال کردند و او گفت : در بارۀ آن از عایشه سؤال کنید و عایشه در پاسخ گفت : این آیه در خانۀ امّ سلمه نازل شده است .پس در بارۀ آن از او بپرسید که پیرامون این آیه از من آگاه تر است .
بنابر این اگر صحّت روایاتی را که بدان اشاره شد بپذیریم ، باید بگوییم که در ادامۀ رویداد کساء افراد دیگری، مانند: عایشه و زینب نیز شاهد آن بوده اند و آنها نیز از پیامبر ، همان تقاضا ی امّ سلمه را داشته اند و پیامبر به آنها پاسخ منفی داده است و احتمالی که برخی از محدّثان در تکرار چند بارۀ این رویداد قائل شده اند ، امر بعید به نظر می رسد .
5- سخنی پیرامون آنچه به حدیث کساء شهرت یافته است
تا اینجا روشن شد که حدیث کساء – به شرحی که گذشت – قطعی و غیر قابل تردید و بیانگر یکی از مهمّ ترین خصایص اهل بیت رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم یعنی ویژگی طهارت و عصمت آنها ست ، لیکن در این اواخر ، حدیثی به عنوان حدیث کسا ء شایع گردیده که پایه و اساسی ندارد . نخستین محدّث معروفی که بی اساس بودن این حدیث را اعلان کرد ، مرحوم محدّث قمّی ( صاحب مفاتیح الجنان ) – رضوان الله تعالی علیه – است و شگفت انگیز اینکه ایشان اجازه نمی داد کسی بر مفاتیح الجنان نکته ای بیافزاید و به انجام دهندۀ این کار نفرین می فرستد ؛ ولی با این حال می بینیم که حدیث مذکور بدان افزوده شده است . دلائل بی پایه بودن این حدیث ، بسیار است که اینک به برخی از آنها اشاره می کنیم :
1-این حدیث در هیچ یک از کتب معتبر فریقین وجود ندارد ؛ حتی کتابهایی که هدف آنها جمع آوری احادیث منسوب به اهل بیت بوده است ( همچون بحارالانوار ) . مرحوم محدّث قمّی در کتاب « منتهی الآمال » پس از اینکه حدیث کسا ء را علی الاصول از احادیث متواتر معرّفی می کند ، در بارۀ حدیث شایع شده می نویسد: « امّا حدیث معروف به حدیث کسا ء که در زمان ما شایع است ، به این کیفیت ، در کتب معتبر ۀ معروفه و اصول حدیث و مجامع متقنه محدّثان دیده نشده و می توان گفت از خصایص کتاب «منتخب » است » .
2-تا آنجا که ما می دانیم – نخستین کتاب که این حدیث را بی سند نقل کرده است ، همان طور که محدّث قمّی بدا ن اشاره کرده - کتاب «منتخب » است و این ، بدان معناست که از صدر اسلام تا حدود هزار سال بعد ، از این حدیث هیچ اثری در کتب حدیثی دیده نمی شود.
3-شگفت انگیز اینکه این حدیث بی سند ، در حاشیۀ کتاب « عوالم » با سند می شود !که شرح آن چنین است :
« رأیت بخط الشیخ الخلیل السيّد هاشم ، عن شیخه السّید ماجد البحرانی ، عن الحسن بن زین الدّین الشهید الثانی ، عن شیخه المقدّس الأردبیلی ، عن شیخه عليّ بن عبد العالی الکرکی ، عن الشیخ علی بن هلال الجزائری ، عن الشیخ أحمد بن فهد الحلّی ، عن الشیخ علی بن الخازن الحائری ، عن الشیخ ضیا ء الدّین عليّ بن الشهید الأوّل ، عن أبیه ، عن فخر المحقّقین ، عن العلّامه الحلّی ، عن شیخه المحقّق ، عن شیخه ابن نما الحلّی ، عن َشیخه محمّد بن ادریس الحلّی ، عن حمزه الطوسی صاحب « ثاقب المناقب » ، عن الشیخ الجلیل محمّد بن شهر آشوب ، عن الطبرسی صاحب الاحتجاج ، عن شیخه الجلیل الحسن بن محمّد بن الحسن الطوسی ، عن أبیه شیخ الطائفه ، عن شیخه المفید ، عن شیخه ابن قولویه القمی ، عن شیخه الکلینی ، عن علی بن ابراهیم ( عن أبیه ابراهیم ) بن هاشم ، عن احمد بن محمّد بن ابی نصر البزنطی ،عن قاسم بن یحیی الجلاء الکوفی ، عن ابی بصیر ، عن ابان بن تغلب البکری عن جابر بن یزید جعفی ، عن جابر بن عبدالله الانصاری ، عن فاطمه الزهراء بنت رسول الله صلّی الله علیه وآله وسلّم می گوید : شنیدم که فاطمه سلام الله علیها فرمود : روزی پدرم رسول الله بر من وارد شد و فرمود : «سلام بر تو ای فاطمه !......».
وا ینک چند نکته در بارۀ این سند
الف : تنها مستند سند مذکور ، گفته شیخ عبدالله نور الدّین بحرانی است که علی فرض ثبوت می گوید : « به خط سيّد هاشم بحرانی دیدم ....» ؛ ولی معلوم نیست چه کسی ضامن صحّت تشخیص او در اینکه آن خط ، ضرورتاً خط سيّد هاشم بحرانی است ، خواهد بود !
ب: سيّد هاشم بحرانی که این سند منسوب به اوست ، این حدیث را در کتابهای خود ( تفسیر « البرهان » و غایه المرام ») نیاورده است. اگر چه او در این کتابها به جمع احادیث همّت داشته است ، نه تصحیح آنها – بلکه آنچه آورده ، سنداً و متناً مخالف آن چیزی است که این خط به او نسبت می دهد .
ج: بسیاری از محدّثان بزرگ همچون :کلینی(ره) ، طوسی(ره) ، مفید(ره) ، طبرسی(ره) و ابن شهر آشوب که در این سلسله سند آمده اند ، در کتب خود ، حدیث کسا ء را به گونه ای آورده اند که در متن کتاب حاضر آمده و مخالف متن حدیث کسا ء شایع شده است .
د: سلسله سندی که برای این حدیث در حاشیۀ « عوالم » ذکر شده ، به قدری اشکال دارد که اگر کسی از علم رجال ، کمترین اطّلاعی داشته باشد ، نادرست بودن آن را آشکارا تشخیص می دهد .
ه: متن حدیث علاوه بر اینکه مخالف همۀ متنهای معتبر است سستی هایی دارد که بر اهل درنگ و دقّت پوشیده نیست .