ولادت
اديب و مولوى شناس بزرگ و شاعر ماهر مثنوى، استاد محمدحسن فروزانفر ملقب به «بديع الزمان» در 13 شهريور 1278 خورشيدى در يكى از روستاهاى شهر تون (شهرستان فردوس كنونى) متولد شد.
پدر و جدش هر دو شاعر، فقيه و طبيب بودند. نسب او به عالم بزرگ عهد صفويه، مرحوم ملا احمد فاضل تونى مى رسد.
تحصيلات
مقدمات علوم قديمه و تحصيلات اوليه را در زادگاهش نزد شخصى به نام ملا محمدحسين آموخت.
در محرم الحرام سال 1338ق به جهت ادامه تحصيل به مشهد مقدس آمد. پس از دو ماه اقامت به حوزه درس اديب نيشابورى (1281 ـ 1344ق) راه يافت و علوم ادبى و منطق را از وى كسب نمود. فروزانفر تا سال 1342ق يعنى دو سال مانده به وفات اديب، از او بهره ها برد.
مقارن استفاده از محضر اديب نيشابورى به درس حاج ميرزا حسين سبزوارى ـ كه مدت كوتاهى در مشهد اقامت داشت ـ حاضر مى شد. اصول فقه و بعضى مباحث فقهى را پيش حاج شيخ مرتضى آشتيانى و مقدارى از مباحث فقه را نزد حاج شيخ مهدى خالصى فراگرفت.
هجرت به تهران
در حدود سالهاى 1300 و 1301 شمسى به تهران آمد و در مدرسه سپهسالار جديد حجره اى اختيار نمود.
در اين زمان، يك دوره شرح اشارات، شفا و كليات قانون را در نزد ميرزا طاهر تنكابنى شاگردى كرد و نجات و تمهيد القواعد ابن تركه را نيز بر وى قرائت نمود. در خدمت آقا شيخ حسين نجم آبادى، فقه و اصول تحصيل كرد و قسمت مهمى از قواعد الاحكام علامه حلى را به سيره قدما خواند. تحرير اقليدس و قسمت الهيات اسفار را نزد ميرزا مهدى آشتيانى و شرح چغمينى را نزد اديب پيشاورى فراگرفت.
در آغاز ورود به تهران، معاشرت و ارتباط علمى و ادبى وى بيشتر با اديب پيشاورى، ميرزا محمد قريب معروف به شمس العلماى گَرَكانى، ميرزا لطفعلى صدرالافاضل، ميرزا رضاخان نايينى، شاهزاده افسر و ذكاءالملك محمدعلى فروغى بود امّا پس از آن كه علامه محمد قزوينى به ايران آمد، با او حشر و نشر دايمى پيدا نمود.
آغاز تدريس
در سال 1305ش به توصيه و به جاى شمس العلماى گَرَكانى در مدرسه دارالفنون به تدريس فقه و عربى پرداخت و اين آغاز سير صعودى استاد بود.
در سال 1306ش معلم منطق در مدرسه عالى حقوق شد و در سال 1307ش مدرّس زبان عربى و منطق در دارالمعلمين عالى گرديد و در سال بعد يعنى 1308ش در همانجا صاحب كرسى تدريس زبان و ادبيات فارسى شد.
در سال 1310ش استاد تفسير قرآن و ادبيات عربى در مدرسه سپهسالار گرديد.
پس از تشكيل دانشكده علوم معقول و منقول در سال 1313ش به سمت معاونت آنجا برگزيده شد و رياست مؤسسه وعظ و خطابه نيز به وى محوّل گرديد.
در ابتداى تأسيس دانشگاه تهران، وى در جايگاه استاد تاريخ ادبيات فارسى در «دانشكده ادبيات» و استاد تصوف اسلامى در «دانشكده علوم معقول و منقول» به ايفاى نقش پرداخت.
رساله دكترا
در سال 1314ش هيأت مميّزه دانشگاه تهران، كتاب تحقيق در زندگانى مولوى وى را مورد ارزيابى قرارداد و گواهينامه دكترا برايش صادر كرد.
دكتر فروزانفر در سال 1323ش به رياست دانشكده معقول و منقول رسيد و از ابتداى تأسيس فرهنگستان ايران به عضويت آن درآمد.
سالهاى 1313 تا 1332ش عضو شوراى عالى معارف (فرهنگ) بود و سالهاى 1328 تا 1331ش عضو مجلس مؤسسان دوم و سناتور شد.
استاد در مهرماه 1346ش با چهل سال سابقه خدمات فرهنگى بازنشسته شد ولى همچنان در رشته هاى فوق ليسانس و دكتراى زبان و ادبيات فارسى تدريس مى كرد. در همين زمان به پيشنهاد شوراى گروه آموزشى زبان و ادبيات فارسى با توجه به مراتب فضل و كمال و خدمات پرارج و ممتد استاد بديع الزمان فروزانفر در دوره هاى فوق ليسانس و دكتراى زبان و ادبيات فارسى، برايش تقاضاى «استادىِ ممتاز» شد كه به تصويب رسيد و طى مراسم خاصى به استاد، ابلاغ گرديد.
دكتر فروزانفر بعد از بازنشستگى به رياست كتابخانه سلطنتى منصوب شد.
سرانجام آن مرد پرتلاش عرصه فرهنگ و ادبِ ايران و اسلام در روز 16 ارديبهشت ماه 1349 و در منزل شخصى اش بدرود حيات گفت.
پيكر استاد در ميان ناله و اندوه دانشجويان، اساتيد دانشگاه و همه ارادتمندان ادب و فرهنگ در شهر رى در جوار امامزاده واجب التعظيم حضرت عبدالعظيم عليه السّلام به خاك سپرده شد.
از روحيات استاد
فروزانفر محضرى دلنشين داشت. شعرهاى بلند و خيال انگيز مى خواند. سينه اش مخزن نكته هاى ادبى و تاريخى بود. شوخ طبع و نكته سنج و حاضر جوابى كم مانند بود. بسيار موقع شناس بود. ميزان كارش زياد بود. سحرخيز و راه پيما و طبيعت دوست بود. در پانزده سال اخير عمر، دل به سفر بسته بود. ديدن دنياى بزرگ و شهرهاى جهان، مطلوبش بود. خوش سفر و خستگى ناپذير بود. تيزهوش، تندذهن و باريك انديش بود. شعرش كم، امّا خوب و به اسلوب محكم استادان قديم بود. با شاگردانش انسى دوستانه و الفتى گرم داشت.
آثار منتشر شده استاد
1 ـ احاديث مثنوى .
2 ـ تاريخ ادبيات ايران.
3 ـ ترجمه قُشیریّه .
4 ـ خلاصه مثنوى .
5 ـ دستور زبان فارسى .
6 ـ ديوان اشرفى غزنوى .
7 ـ زنده بيدار .
8 ـ سخن و سخنوران .
9 ـ شرح احوال و نقد و تحليل آثار فريدالدين عطار نيشابورى.
10 ـ شرح حال مولوى .
11 ـ شرح مثنوى شريف .
12 ـ فرهنگ تازى به فارسى .
13 ـ شرح فيه ما فيه.
14 ـ كليات شمس تبريزى = ديوان كبير.
15 ـ مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى .
16 ـ مصباح الارواح.
17 ـ معارف بهاء ولد .
18 ـ معارف ترمذى .
19 ـ مناقب اوحدالدين كرمانى .
20 ـ منتخبات ادبيات فارسى .
21 ـ منتخب شاهنامه .
آثار منتشر نشده استاد
1 ـ ترجمه قرآن كريم .
2 ـ فهرست كتابخانه سلطنتى ايران .