نام: محمد بن الحسن .
كنيه: ابوالقاسم.
امام زمان(ع) هم نام و هم كنيه حضرت پيامبر اكرم(ص) است. در روايات آمده است كه شايسته نيست آن حضرت را با نام و كنيه، اسم ببرند تا آن گاه كه خداوند به ظهورش زمين را مزيّن و دولتش را ظاهر گرداند.
القاب
مهدى، خاتم، منتظر، حجت، صاحب الامر، صاحب الزمان، قائم و خلف صالح.
شيعيان در دوران غيبت صغرى ايشان را «ناحيه مقدسه» لقب داده بودند. در برخى منابع بيش از 180 لقب براى امام زمان(ع) بيان شده است.
منصب:
معصوم چهاردهم، امام دوازدهم شيعيان و بر پاكننده اولين حكومت واحده جهانى در دوره آخر الزمان.
تاريخ ولادت: نيمه شعبان سال 255 هجرى.
برخى روز تولد آن حضرت را هشتم شعبان و برخى ديگر 23 رمضان دانسته اند. سال تولد آن حضرت را نيز برخى 256 و برخى 258 دانسته اند.
محل تولد: سامرا (در سرزمين عراق كنونى).
نسب پدرى: ابو محمد، حسن بن على بن محمد بن على بن موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب(ع).
نام مادر: نرجس. نام اصلىِ وى مليكه، دختر يشوعاى، فرزند قيصر روم است. برخى گفته اند كه نام وى صيقل مى باشد.
مدت امامت: امامت آن حضرت در دو مرحله است كه به «غيبت صغرى» و «غيبت كبرى» شهرت يافته است.
مدت «غيبت صغرى» از هنگام ولادت آن حضرت، در سال 255 تا سال 329 هجرى، به مدت 74 سال بوده است. و «غيبت كبرى» از سال 329 هجرى آغاز و تاكنون ادامه يافته است. اين غيبت همچنان ادامه دارد تا خواست خداوند منان بر ظهور آن حضرت تعلق گيرد. در آن زمان، غيبتش به پايان مى رسد وحكومت اسلامى، در سراسر جهان، به رهبرى آن حضرت محقق مى گردد.
اصحاب و ياران :
1. عثمان بن سعيد عمروى (متوفاى سال 257ق.).
2. محمد بن عثمان عمروى (متوفاى سال 304ق.).
3. حسين بن روح نوبختى (متوفاى سال 326ق.).
4. على بن محمد سمرى (متوفاى سال 329ق.).
اين چهار تن نماينده بلافصل امام زمان(ع) بودند كه در ايام غيبت صغرى، پس از شهادت امام حسن عسكرى(ع)، از سال 260 تا 329، به مدت 70 سال به ترتيب، واسطه ميان امام(ع) وشيعيان ايشان بودند. اين چهار نفر به «نوّاب اربعه» مشهورند. ولى در هنگام خروج آن حضرت، 313نفر از يارانش به او پيوسته و نخستين هسته لشكريان امام(ع) را تشكيل مى دهند.
زمامداران معاصر :
امام زمان(ع) از زمان تولد (سال 255 هجرى) تا زمان ظهور و تشكيل حكومت جهانى، با تمام حاكمان و زمامداران كشورهاى اسلامى و غير اسلامى، معاصر بوده و خواهد بود؛ اما خلفاى عباسى كه در ايام غيبت صغراى آن حضرت بر مسلمانان حكومت راندند، عبارتند از:
1. مهتدى عباسى (255 - 256ق.).
2. معتمد عباسى (256 - 279ق.).
3. معتضد عباسى (279 - 289ق.).
4. مكتفى عباسى (289 - 295ق.).
5. مقتدر عباسى (295 - 320ق.).
6. قاهر عباسى (320 - 322ق.).
7. راضى عباسى (322 - 329ق.).
8. متقى عباسى (329 - 333ق.).
ولادت امام زمان و مخفی ماندن آن
درباره ماه تولد امام زمان (ع)، اختلافاتی وجود دارد؛ اما قول مشهور ماه شعبان است و بسیاری از منابع کهن شیعه نیز همین ماه را بیان کردهانددر عین حال برخی از منابع شیعه و سنی ماه رمضان و برخی از منابع اهل سنت ماه ربیع الاول و ربیع الثانی را ذکر کرده اند.
منابع تاریخی درباره روز تولد امام دوازدهم، یازده مورد را گزارش کرده اند که در میان آنها، روز نیمه شعبان گزارش معروف و مشهور است در میان عالمان شیعی، کلینی، مسعودی، شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طوسی، فتال نیشابوری، امین الاسلام طبرسی، ابن طاووس، ابن طقطقی، علامه حلی، شهید اول، کفعمی، شیخ بهایی و دیگران و در میان دانشمندان اهل سنت ابن خلکان، ابن صباغ مالکی، شعرانی حنفی، ابن طولون و دیگران این قول را گزارش کرده اند. روز نهم ربیع الاول نوزدهم ربیع الاول نهم ربیعالثانی اول ماه رجب ۲۳ ماه رمضان سوم شعبان و هشتم شعبان را منابع سنی نقل کرده اند و شب جمعه اول ماه رمضان یا شب جمعه ای از ماه رمضان در کتاب کمال الدین شیخ صدوق گزارش شده است
مکان ولادت
مورخانی که در این باره سخن گفته اند، بر این مطلب اتفاق نظر دارند که امام زمان(ع) در خانه پدرش امام عسکری(ع) در سامرا به دنیا آمد و این خانه در کوچه ای جای داشت که نامش را «راضه» یا «وصافه» می گفتند این خانه هم اکنون بارگاه امام هادی و امام عسکری(ع) است بنابر نقلهای تاریخی امام هادی(ع) و امام عسکری(ع) سالها پیش از تولد امام زمان (ع) به سامرا ـ مرکز خلافت عباسی ـ خوانده شدند و تا پایان عمر در همان جا سکونت داشتند
شرح ماجرا
روایت مشهور از شرح ولادت امام زمان(ع)، بر اساس نقل حکیمه خاتون عمه امام عسکری(ع) است. در بخش هایی از گزارش شیخ صدوق از سخنان حکیمه آمده است:
«امام حسن عسکری مرا به نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای تعالی امشب حجت خود را ـ که حجت او در روی زمین است ـ ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟ فرمود: نرجس. گفتم: فدایت شوم! اثری از حمل در او نیست. فرمود: همین است که به تو می گویم.
گوید: آمدم و چون سلام کردم و نشستم، نرجس آمد، کفش مرا برداشت و گفت: بانوی من و بانوی خاندانم حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. [نرجس] از کلام من ناخرسند شد و گفت: عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: دختر جان! خدای تعالی امشب به تو فرزندی عطا فرماید که در دنیا و آخرت آقاست. نرجس خجالت کشید و حیا کرد. چون از نماز فارغ شدم، افطار کردم و در بستر خود خوابیدم. نیمههای شب برای ادای نماز برخاستم و آن را به جای آوردم؛ در حالی که نرجس خوابیده بود. برای تعقیبات نشستم و پس از آن نیز دراز کشیدم و هراسان بیدار شدم. او همچنان خواب بود. پس برخاست و نماز گزارد و خوابید.
حکیمه در ادامه گوید: بیرون آمدم و در جستجوی فجر به آسمان نگریستم. دیدم فجر اول دمیده است و او در خواب است. شک بر دلم عارض گردید. ناگاه ابومحمد از محل خود فریاد زد: ای عمه! شتاب مکن که اینجا کار نزدیک شده است. گوید: نشستم و به قرائت سوره های الم سجده و یس پرداختم. در این میان او هراسان بیدار شد و من به نزد او پریدم و بدو گفتم: نام خدا بر تو باد. آیا چیزی احساس می کنی؟ گفت: ای عمه! آری. گفتم: خودت را جمع کن و دلت را استوار دار که همان است که با تو گفتم. حکیمه گوید: من و نرجس را ضعفی فرا گرفت و به ندای سرورم به خود آمدم و جامه را از روی او برداشتم و ناگهان سرور خود (فرزند نرجس) را دیدم که در حال سجده بوده و مواضع سجودش بر زمین است. او را در آغوش گرفتم. دیدم پاک و نظیف است.
ابومحمد فرمود: ای عمه جان! فرزندم را به نزد من آور! او را نزد وی بردم و او دو کف دستش را گشود و فرزند را در میان آن قرار داد و دو پای او را به سینه خود نهاد. پس زبانش را در دهان او گذاشت و دستش را بر چشمان و گوش و مفاصل وی کشید. سپس فرمود: ای فرزندم! سخن گوی. گفت: «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و اشهد ان محمدا رسول الله». سپس بر امیرمؤمنان سایر امامان(ع) درود فرستاد تا آنکه بر پدرش رسید و زبان درکشید
مخفی بودن ولادت
خلفای بنیعباس بنابر روایات پیامبر(ص) و ائمه(ع) میدانستند که دوازدهمین امام همان مهدی است؛ بنابراین مراقبانی بر امام حسن عسکری و منزل آن حضرت گماردند. مورخان گفته اند معتمد عباسی به قابله ها امر کرده بود تا وقت و بی وقت، سرزده وارد خانه سادات شوند - به ویژه خانه امام حسن عسکری(ع) - و درون خانه را بگردند و از حال همسر او باخبر شوند و گزارش دهند کنیزی به نام ثقیل که گویا برای حفظ جان امام زمان(ع) ادعای بارداری کرده بود، بازداشت شد و مدت دو سال تحت نظر قرار گرفت تا اطمینان به عدم بارداری وی حاصل شد و سپس او را رها کردند
ولادت امام زمان(ع) از عموم مردم پنهان نگه داشته شد. در روایات نیز به این موضوع و دلیل آن اشاره شده است. امام سجاد(ع) می فرماید : «در قائم ما سنت هایی از انبیا هست... و سنتی از ابراهیم... و اما از ابراهیم پنهان بودنِ ولادت و کناره گیری از مردم همچنین امام صادق(ع) می فرماید: «ولادت صاحب الامر بر این خلق پوشیده است تا اینکه ظهور کند؛ برای اینکه بیعت کسی بر گردنش نباشد».
شیخ مفید نیز معتقد است: «به دلیل مشکلات آن دوران و جستجوی شدید سلطان وقت و کوشش بی امان برای یافتن آخرین حجت خدا، ولادت آن حضرت بر همگان مخفی ماند».
مخفی بودن ولادت، در تاریخ بیسابقه نیست، بلکه نقل شده است ولادت ابراهیم خلیل(ع) از ترس کشته شدن به دست پادشاه زمانش پنهانی بودیا قرآن کریم در سوره قصص آیه ۷ تا ۱۳، در شرح ولادت موسی بن عمران(ع) به پنهانی بودن آن اشاره می کند.
شاهدان ولادت
علاوه بر حکیمه خاتون، دو تن از کنیزان امام حسن عسکری به نامهای ماریه و نسیم نیز از شاهدان ولادت او محسوب می شوند. شیخ طوسی و شیخ صدوق آورده اند: «نسیم و ماریه گویند: چون صاحب الزمان از رحم مادر به دنیا آمد، دو زانو بر زمین نهاد و دو انگشت سبابه را به جانب آسمان بلند کرد. آنگاه عطسه کرد و فرمود: الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله. ستمکاران پنداشتهاند که حجت خدا از میان رفته است. اگر برای ما اذن در کلام بود، شک زایل می گردید».
آگاهی شیعیان از ولادت
شیخ مفید از تعدادی از اصحاب، خادمان و یاران نزدیک امام عسکری (ع) روایت کرده که آنان موفق به دیدار امام زمان (ع) شده اند. محمد بن اسماعیل بن موسی بن جعفر، حکیمه خاتون، ابوعلی بن مطهر، عمرو اهوازی، و ابونصر طریف، خدمتگزار خانه امام، از آن جمله بودند
شیخ صدوق در کمال الدین و تمام النعمه در روایتی نقل میکند که محمد بن عثمان از وکلای امام زمان(ع) گوید همراه با چهل نفر در خدمت امام عسکری (ع) بودیم که آن حضرت فرزند خود را به ما نشان داد و فرمود: «این امام شما پس از من و جانشین من در میان شماست. از او فرمان برید و پس از من در دین خود اختلاف نکنید که در این صورت هلاک میشوید و پس از این هرگز او را نخواهید دید».
شیخ طوسی از برخی از رجال شیعه که در این جمع چهل نفری حاضر بودند نام برده است: علی بن بلال، احمد بن هلال، محمد بن معاویة بن حکیم و حسن بن ایوب بن نوح.
گزارش اهل سنت
در میان دانشمندان اهل سنت، برخی ولادت امام زمان را گزارش کرده اند؛ اما در مورد موعود بودن او سکوت کرده اند: ابن اثیر (م ۶۳۰ق) در کتاب الکامل فی التاریخ، ابن خلکان (م ۶۸۱ق) در وفیات الاعیان و ذهبی (م ۷۴۸ق) در العبر. برخی دیگر علاوه بر گزارش کردن ولادت، به موعود بودن او تصریح کرده اند: ابن طلحه شافعی (م ۶۵۲ق) در مطالب السؤول[۵۷] و ابن صباغ مالکی (م ۸۵۵ق) در الفصول المهمه
منابع: صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، باب ۴۲، ح۱. طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸.
مقدسی، بازپژوهی تاریخ ولادت و شهادت معصومان(ع)، ص۶۰۵. صدوق، کمال الدین، ۱۳۹۵ق، ج۲، ص۴۷۵.
سلیمیان، درسنامه مهدویت (۱)، ص۱۸۳. همچنین ر.ک: طوسی، کتاب الغیبه، ۱۴۱۱ق، ص۲۳۸. اربلی، کشف الغمه، ۱۳۸۱ق، ج۲، ص۴۴۹.
جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)، ص۵۶۹.شافعی، مطالب السؤول، ج۲، ص۷۹، باب ۱۲.
مالکی، الفصول المهمه، ص۲۸۷.(منابع بیشتر منبع کتب شیعه)