پایگاه اطلاع رسانی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام :
مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، یک روحانی تمامعیار بود و در هر زمینه حرفی برای گفتن داشت. به نقل از طلبهای که در حوزه علمیه مروی درس میخواند، مرحوم آخوند ملاعلی از حوزه علمیه مروی پای پیاده برای زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام رفت و در بین مسیر تا زمانی که به حرم مشرف شود، زیارت جامعه کبیره را حفظ کرد.
به گزارش روابط عمومی آستان مقدس حضرت عبدالعظیم علیه السلام به نقل از ایکنا، به مناسبت سالروز ارتحال آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی در ۳۱ تیر ماه، خبرنگار کانون خبرنگاران ایکنا، نبأ، با حجت الاسلام و المسلمین سید حیدر حسینی وفایی، از شاگردان ایشان و امام جماعت مسجد انبیاء در نیرو هوایی گفتوگویی داشته که شرح آن در ادامه از نظر میگذرد؛
از چه سالی با مرحوم آیتالله آخوند ملا علی معصومی همدانی(ره) آشنا شدید و چه دروسی را در محضر ایشان بودید؟
بنده در اوایل اردیبهشت ماه سال ۱۳۴۰ وارد حوزه علمیه همدان شدم و خدمت مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی رسیدم، دروس را تا دوره سطح ادامه دادم؛ ایشان درس تفسیر، فقه و خارج فقه داشتند و من در درس تفسیر قرآن، و فقه شرکت میکردم.
حوزه علمیه همدان مادامی که ایشان حیات داشتند از حوزههای علمیه فاخر کشور محسوب میشد. بعد از ارتحال ایشان اوضاع و احوال حوزه هم دگرگون شد اما با ورود موسوی اصفهانی از حوزه علمیه قم به همدان اکنون حوزه نیز ترقی کرده و با مدیریت ایشان ارتقاء یافته است.
درباره فضائل اخلاقی مرحوم آیتالله آخوند ملا علی معصومی همدانی توضیح دهید؟
خصوصیات اخلاقی مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی(اعلی الله مقامه الشریف) فراوان است؛ ایشان خیلی حلیم، بردبار، مهربان و متواضع بودند و اگر هم عصبانی میشدند، زود خشمشان را فرو میخوردند. به اهلبیت(علیهمالاسلام) بسیار علاقهمند بودند و مخصوصا به حضرت زهرا(س) ارادت خاصی داشتند و ذوب شده در ولایت بودند و به مسائل شرعی مردم هم پاسخ میدادند.
چه خاطرهای از ایشان دارید؟
مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی نمازهای یومیه را در مسجد محلهای که توسط حاج علی پوستیزاده از تجار متدین همدان احداث شده بود، اقامه میکردند، یک سال ماه رمضان تعدادی از بازاریان خدمت مرحوم آخوند آمدند و گفتند آقا، شأن شما اجل است، تشریف بیاورید در مسجد جامع نماز را اقامه کنید؛ ایشان به طور مزاح فرموده بودند «نه، این مسجد نزدیک خانهمان هست و زود جمعیتش پُر میشود و صدایمان به همه محله میرسد» و آقایان خندیدند، در ادامه مرحوم آخوند گفتند «نه این طوری نیست؛ من اگر بیایم مسجد جامع مردم خیال میکنند که چه خبر است که آخوند ملاعلی مسجد جامع آمده و همین طور مساجد اطراف خلوت میشود و این اخلاق صحیحی نیست که من این مسجد را ترک کنم و بیایم مسجد جامع نماز را اقامه کنم» ایشن نپذیرفتند و این از تواضع و تقوای مرحوم آخوند ملاعلی بود.
مرحوم ملاعلی ماه مبارک رمضان در مسجد محله خودشان منبر میرفتند و خطابههای نهجالبلاغه را شرح و تفسیر میکردند و همین که خطبه را شروع میکردند اشک از چشمانشان جاری میشد و از منبر که پایین میآمدند سینه ایشان از گریه کاملا خیس بود.
آیتالله آخوند در منابرشان موعظه میکرد و حرفهای ایشان در دل مینشست؛ از امام صادق(ع) روایت است که فرمودند «فان الموعظة اذا خرجت من القلب فی القلب و اذا من مجرد اللسان لم یتجاوز الاذن؛ يعنى همين كه موعظه از دل بيرون شد، داخل در دل شود و در آن اثر كند و هرگاه از مجرد و لقلقه زبان باشد، از گوشها تجاوز نكند».
ایشان ارادت خاصی به حضرت زهرا(س) داشت؛ چنانچه هرگاه روضه فاطمی توسط مداحان خوانده میشد، ایشان آنقدر گریه میکرد که لرزه بر اندامشام میافتاد و از خود بی خود میشد.
مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی، یک روحانی تمامعیار بود و در هر زمینه حرفی برای گفتن داشت. به نقل از طلبهای که در حوزه علمیه مروی درس میخواند، مرحوم آخوند ملاعلی از حوزه علمیه مروی پای پیاده برای زیارت حضرت عبدالعظیم حسنی رفت و در بین مسیر تا زمانی که به حرم مشرف شود، زیارت جامعه کبیره را حفظ کرد.
در مورد سبک زندگی ایشان توضیح دهید.
سبک زندگی ایشان بسیار ساده و دور از تشریفات بود و تشکیلات نداشت. مرحوم آخوند، به سادات علاقه خاصی داشتیادم هست یک بار برای احترام پایین پای ایشان نشسته بودم؛ ایشان با اینکه ناتوان و مریض بود به من عرض کرد «آقای آسید حیدر من از حضرت زهرا(س) خجالت میکشم که شما در پایین پای من نشستید بفرماید بالا».
مرحوم آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی، خوش اخلاق، خوش مشرب، خوش برخورد و مهماننواز بود و مخصوصا به سادات خیلی ارادت داشت و به مردم همدان میفرمود «این امامزادهها را که گنبد و بارگاه دارند، صحن و سرا دارند، بروید و احترام کنید، فاتحه بخوانید و خیرات کنید؛ اما سادات، امامزادگان حی و حاضر هستند به این ساداتی که حی و حاضر و زنده هستند بیشتر احترام کنید.
از کرامات مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی بگویید.
در بازار همدان محلی هست به نام نخودبریزان و در جوار آن مسجدی است به نام مسجد پیغمبر که دو پیغمبر در آنجا دفن هستند. من در این مسجد مدتی امام جماعت بودم در جنب آن مسجد مغازه مشهدی اسماعیل حدادی گونیفروش و از مریدان پر و پا قرص مرحوم آخوند ملا علی واقع بود. او به نقل از خادم داخل منزل مرحوم آخوند نقل کرده بود که «شبی مرحوم ملاعلی را از مسجد به منزل رساندم بعد که به اتاق بازگشتم و خواستم بخوابم، شخصی آمد و گفت بیا آقا(آخوند ملاعلی) شما را کار دارد، بیرون آمدم دیدم که آقا، چراغدستی دستشان است و از دور من را دید و صدا زد؛ با مرحوم آخوند راه افتادیم و به یک محله فقیرنشین به نام شالبافان رسیدم که خیابانی بنبست و طولانی بود؛ وقتی به این بنبست رسیدم، مرحوم آخوند در خانهای را زد، مردی بیرون آمد و چشمش به مرحوم آخوند که افتاد، تعجب کرد و گفت: شما آمدید اینجا چه کار!؟ امری دارید؟ مرحوم ملاعلی گفت برو اتاق بالا و گهواره بچه را پایین بیاور، مرد سریع رفت و گهوارهای را که بچه در آن خوابیده بود، آورد در همین حین اتاق خراب شد و پایین ریخت اما جان بچه از بلا در امان ماند، بین راه مرحوم آخوند به من عرض کرد: مادامی که زندهام این قضیه را برای کسی نقل نکن» و این از کرامات ایشان بود.
از کرامات دیگر ایشان، این که نقل است شبی آخوند ملاعلی معصومی همدانی خواب میبیند که شخصی که کلاه لگنی سرش، عبای سرخی و قبایی پوشیده و شالی هم به کمرش بسته است؛ تعدادی مار به دست دارد و میخواهد آنها را به آخوند ملاعلی بدهد. صبح زود که ملاعلی از خانه بیرون میزند تا به مدرسه علمیه برود، خوابش تعبیر میشود. پیرمردی با همان شمایل که در خواب دیده بود به حوزهای که مرحوم آخوند تدریس داشت میآید و میخواهد پولی را به ملاعلی بدهد، مرحوم آخوند یاد خوابش میافتد و به پیرمرد میگوید که این پولی که قرار است به او دهد در عالم خواب مارهایی بوده، پیرمرد آشفته حال شده و شروع به نفرین اولادش میکند و بازگو میکند که خانهای را که در عباسآباد داشته توسط فرزندانش به مغازه شرابفروشی تبدیل شده و این پول از محل درآمد همان شرابفروشی بوده که میخواستم خدمت شما بدهم، مرحوم آخوند در پاسخ به پیرمرد میفرماید این مال حرام بوده که تبدیل به مار شده است» این یکی از کرامات مرحوم آخوند بود.
همچنین روزی از ایشان سؤال کردم که حضرت آیتالله، شما که اینقدر مُقلِد دارید چرا یک رساله عملیه در اختیار مردم نمیگذارید؛ فرمود: «آقای آسید حیدر، مردم این همه رساله را چه کردند» این مطلب نیز بیانگر تواضع، زهد و تقوای ایشان است.
شعری از مرحوم آخوند ملاعلی معصومی همدانی به یاد دارید؟
مرحوم آیتالله آخوند اشعاری دارند به زبان خودشان، اشعاری بسیار متین و بلند از جمله از این غزل از ایشان:
به خــــــرابــــــات روم بهـــر نگهداری دل
تا بر پیر کنم شکــــــــوه ز بیمـــــاری دل
او شــب و روز بســــوزد زغـــــم عشق بتان
من بسوزم به غــــم و رنج گرفتــــاری دل
اشک من سرخ و رخم زرد شد و موی سپید
روز من گشت چو شب بهر سیه کاری دل
هر چه کردیم عـــلاج دل بیمـــــار نشــــد
تنگ شد حوصـــله از بهـــر نگهداری دل
خواب راحت نکنــــد آنکه دلش بیدارست
ماشبی صبـح نکـــــردیــــم به بیداری دل
ای فنــا چاره دردت نتـــــوان کـــــرد مگر
اشک خــــــونین و نماز سحر و زاری دل
* * * * * *
اگر آن نوگل خندان ز درم باز آید
عمر رفته است که پیرانه سرم باز آید
من که از عشق چنان بیخبر از خویش شدم
تا قیامت مگر از خود خبرم باز آید
هست روشن که علاج دل بیمار شود
یار اگر بهر عیادت به سرم باز آید
رخ خود کرده نهان یار پریچهره ز من
چون پری گاه گهی در نظرم باز آید
گاه و بیگاه به دریای غمش غوطه خورم
تا به کف آن مه یکتا گهرم باز آید
کوکب بخت من از خواب چون بیدار شود
از پس پرده مه منتظرم باز آید
ای «فنا» در دم مرگ و نفس باز پسین
به سرم کاش که نور بصرم باز آید
* * * * * * * *
شعری هم به زبان ترکی دارند:
اره سین ستم ، نخل ستمکاری کسر تیغ حق دن غافل اولما ، گئژ کسر، کاری کسر
اگر بخواهید در یک جمله ایشان را معرفی کنید چه میگویید؟
آیتالله آخوند ملاعلی در زمان خودشان منحصر به فرد بود، من با علما، مجتهدان و روحانیون زیادی مراوده داشتهام ولی هنوز چشمم پشت سر ایشان هست، کسی که از حیث مجموع و از هر لحاظ یگانه بود و و من تا بهحال مانند ایشان ندیدهام.
یادآور میشود، آیتالله آخوند ملاعلی معصومی همدانی ۳۱ تیر سال ۱۳۵۷ درگذشت و در باغ بهشت همدان به خاک سپرده شد.