دعاى روز پانزدهم ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ طَاعَةَ الْخَاشِعِينَ وَ اشْرَحْ فِيهِ صَدْرِي بِإِنَابَةِ الْمُخْبِتِينَ بِأَمَانِكَ يَا أَمَانَ الْخَائِفِينَ
اى خدا در اين روز طاعت بندگان خاشع خود را نصيب من گردان و شرح صدر اى ايمنى دلهاى ترسان.
|
حدیث یار
امام علي (ع):
انصاف دلها را الفت مي بخشد.
غررالحكم و دررالكلم، ح1130
|
آداب انفاق
كسى كه در راه خدا انفاق مال مىكند بايد بداند كه از براى آن آدابى چند است: يكى آنكه: چون به دل او بگذرد كه مالى در راه خدا بدهد و اين قصد را بكند بداند كه: شيطان از آن غافل شده و ملك به دل او نظر افكنده است. و فرصت راغنيمت شمارد و به زودى قصد خود را به جا آورد، كه در تأخير، آفات بسيار و عوايق زمان بى شمار است.و دوم آنكه: چون به احتياج كسى مطلع شد يا گمان برد، پيش از اظهار كردن به او انفاق كند. و آبروى او را محافظت كند. ونگذارد كه مضطر به سئوال شود، زيرا كه: بعد از سئوال، آنچه مىدهد قيمت آبروئى است كه ريخته است، و احسان تام نيست.«حضرت امير المؤمنين - عليه السّلام - از براى شخصى كه اميد به حضرت داشت چيزى فرستاد، و آن مرد هرگز از كسى چيزى نمى طلبيد، نه از آن حضرت و نه از غير او. شخصى عرض كرد كه: اين مرد هرگز چيزى از تو سئوال نكرده است و از آنچه فرستادى كمتر هم كفايت او را مىكرد. حضرت فرمود كه: خدا مثل تو را در ميان مؤمنين بسيار نكند، من عطا مىكنم و تو بخل مىورزى. هرگاه من كسى را كه اميد به من دارد عطا نكنم مگر بعد از سئوال او، پس به او نداده ام مگر قيمت آنچه را از او گرفتهام، زيرا كه: او در معرض اين در آوردهام كه: آبروئى را كه در پيش خداى من بر خاك مىمالد بريزم». سوم آنكه: صدقات خود را در يكى از اوقات شريفه و ازمان فاضله بدهد. و آن وقت را از براى بذل و عطا مقرر دارد. مثل روز عيد غدير، و ماه ذى الحجه، به خصوص دهه اول آن. يا ماه رمضان، به خصوص دهه آخر آن.و مروى است كه: «پيغمبر خدا - صلّى اللّه عليه و آله - جوادترين خلق بود. و در ماه رمضان مثل باد تند بود كه هيچ چيز را نگاه نمىداشت». چهارم آنكه: زكاة و ساير حقوق ماليه واجبه را آشكار و علانيه بدهد، كه آن افضل است از پنهان دادن. و آنچه از عطاها كه سنت باشد پنهان دادن آن افضل است.همچنان كه حضرت صادق - عليه السّلام - به آن تصريح كرده و فرمودند كه: «اگر مردى زكاة مال خود را بر دوش كشد و به فقير رساند، حسن جميلى است از براى او». و اين در وقتى است كه از شايبه تشويش ريا مطمئن باشد. و آن فقيرى كه مىگيرد از اظهار آن شرم و حيا نكند. و الا پنهان دادن واجبات هم افضل است.
پنجم آنكه: از منّت نهادن بر فقير و ايذاى او احتراز كند. و عطائى كه به كسى نمايد از صفحه خاطر محو سازد، تا در دفتر حسناتش ثبت گردد، كه اگر از اين صفت خبيثه اجتناب نكند. صدقه او باطل، و «حليه» صحت، «عاطل» مىماند.
همچنان كه حق - سبحانه و تعالى - مىفرمايد كه:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الأَذى» 2: 264 يعنى:
«اى مؤمنان باطل مسازيد صدقات خود را به منت نهادن و آزار دادن». و از سيّد انام مروى است كه: «كسى كه با برادر مؤمن خود نيكى كند و بر او منت نهد خداى - تعالى - عمل او را از درجه اعتبار ساقط سازد. و او را بر گناه خود بگيرد. و سعى او را نپذيرد». و منت نهادن، اين است كه: همچنين داند كه به آن فقير احسانى نموده. و علامت ظاهرى آن، اين است كه: در نزد مردم زبان به اظهار آن گشايد و آن را نقل كند، و از آن راه، از فقير چشم داشت ثنا و تعظيم و فرمانبردارى داشته باشد.و علامت باطنى آن، اين است كه: بعد از عطا، از آن فقير خلاف ادبى يا خيانتى نسبت به آن شخص واقع شود استبعاد نمايد زيادتر از آنچه پيش از عطا استبعاد مىنمود. و «ايذا»، آن است كه: او را سرزنش و ملامت كند. و پرده او را بدرد. و رو به او ترش نمايد. و او را خفيف كند. و از مجالست آن عار داشته باشد. و خود را عالىتر از او داند. و كسى كه مبتلا به اين مرض باشد بايد خود را از آن خلاص سازد.
برگرفته از كتاب معراج السعاده
تاليف ملا احمد نراقي(ره)
|
نماز شب شانزدهم ماه مبارك رمضان
دوازده ركعت، در هر ركعت حم و دوازده مرتبه سوره تكاثر
|
ترجمه ایه 1 الی 25 سوره مبارکه الطارق |
به نام خداوند بخشنده مهربان
آنگاه كه آسمان بشكافد.
و به امر پروردگارش گوش بسپارد و خود چنين سزد.
و آنگاه كه زمين بازكشيده گردد.
و هر چه در دل آن است بيرون اندازد و تهى گردد.
و به امر پروردگارش گوش بسپارد و خود چنين سزد.
هان اى انسان تو در راه پروردگارت سخت كوشيدهاى و رنج بردهاى و به لقاى او نايل خواهى شد.
اما هر كس كه كارنامهاش به دست راستش داده شود.
زودا كه حسابى آسان، با او محاسبه گردد.
و شادمان به سوى خانوادهاش باز گردد.
و اما هر كس كه كارنامهاش از پس پشتش به او داده شود.
زودا كه زارى سردهد.
و به دوزخ درآيد.
چرا كه او در ميان خانوادهاش به ناحق شادمان بود.
او مى پنداشت كه هرگز (به قيامت) باز نگردد.
آرى بيگمان پروردگارش به احوال او بينا بود.
پس سوگند مى خورم به شفق.
و به شب و آنچه گرد آورد.
و سوگند به ماه چون كامل گردد.
كه شما از حالى به حالى ديگر درآييد.
پس ايشان را چه مى شود كه ايمان نمى آورند.
و چون بر آنان قرآن خوانند، به سجده نيفتند.
بلكه كافران انكار مى ورزند.
و خداوند به آنچه در دل مى دارند داناتر است.
پس ايشان را از عذابى دردناك خبر ده.
مگر كسانى كه ايمان آوردهاند و كارهاى شايسته كردهاند، كه ايشان را پاداشى است ناكاسته بى منت.
|