رمضان شهرری ديدنيه
صداي مناجات از گُلدسته ها
نماز جماعتاي در حرم
صوت قاريان قرآن كريم
زن و مردِ روزه دار و با صفا
با حجاب و غيرت و مردونگي
همگي غرق نيايش، غرق نور
افطارا چشمم به گُنبد روشنه
همون آقا كه ز نسل مجتباستع
بيائيد كنارِ حوض حرمش
يك نگا به گُنبد طلا كنيم
حقّ پيغمبرمون ص ادا كنيم
من امامزاده طاهر ع رو دوست دارم
آقام حمزه ع به همه صفا ميده
قربون روزه داراي حرمش
از آقام مي خوام به من جلا بده
دو ست دارم تُو رمضان آدم بِشَم
تُو مصلّي، شب و قرآن بگيرم
دوست دارم با كفتراش پَر بِكِشَم
سرِ سفرشون غذايي بِبَرم
همچو مولامون علي ع در بزنم
من بِرَم راه علي ع و بچه هاش ع
|
|
گُل ز باغ رمضان چيدنيه
روح ميده به مؤمنا، به خسته ها
بهترين خاطره است توي سَرم
كنار ضريح سيّدالكريم ع
همه مشغول مناجات و دعا
همسفر، در هجرت و فرزانگي
قلب دوستام زين ضيافت پُر سُرور
دلخوشم عبدالعظيمع نيگام كُنه
گر دعا كُنه براي من، رواست
بشينيم به انتظار قدمش
درد و غم رو ز دلا جدا كنيم
با كتاب و عترتش (1) دعا كنيم
تُو خوابام سَر روي پاهاش مي ذارم
مريضاي شهرمون شِفا ميده
دست كوچيكم بسوي كَرَمِش
به تموم مؤمنا عطا بده
با تموم خوب ها هم قسم بِشَم
اونقَده خدا بگم تا بميرم
تُو خونة يتيما سَر بِكَشَم
براشون هر چي كه مي خوان بِخَرم
به همه بيچاره ها سَر بزنم
من بِشَم فداي اشك تو چاهاش (2)
|