امام صادق علیه السلام در سفارشهاى خود به عبدالله بن جندب پس از هشدار به شیعیان نسبت به دامهاى شیطان، ویژگىهاى برجسته دوستان حقیقى خود را برمىشماردكه عبارت است از:
توجه آخرت
«لقد جلت الاخرة فى اعینهم حتى ما یریدون بها بدلا... و انما كانت الدنیا عندهم بمنزلة الشجاع الارقم والعدو الاعجم»؛ آخرت در نگاه آنها بسیار بزرگ است، به اندازهاى كه چیزى را با آنعوض نمى كنند... و دنیا نزد آنها همانند مار گزنده و دشمن بىزبان است.
بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، سزاوار است كه كردارش را در هر شبانه روز بر خود عرضه دارد و به محاسبه آنها بپردازد، تا اگر كار نیكى در آنها دید، برآنها بیفزاید و اگر كردار بدى در اعمال خود مشاهده كرد، از آن ها توبه كند، تا دچار ذلت و خوارى روز قیامت نگردد.
پیروان حقیقى و دوستان واقعى خاندان نبوت علیهم السلام به چیزى جز آخرت نمىاندیشند و تمام كردارها و رفتارهاى خود را با نگاه به آخرت مىسنجند. دنیا در نظر مؤمن وسیلهاى است براى رسیدن به هدفى بزرگ كه همان زندگى جاودان آخرت است. دوستان حقیقى اهل بیت علیهم السلام از مواهب دنیوى بهره مىبرند، اما هرگز زندگى جاودان را با زندگى گذراى دنیا عوض نمىكنند.
انس با خدا
«انسوا بالله واستوحشوا مما به استاءنس المترفون»؛ آنها با خدا انس گرفتهاند و از آنچه كه مال اندوزان به آن انس گرفتهاند، در هراسند.
مومنان از نعمتهاى الهى بهره مىبرند اما به آنها وابسته نمىشوند. وابستگى به مال دنیا موجب بندگى انسان در برابرمادیات خواهد شد. زراندوزان هماره به ثروت خود وابستهاند وشیعیان واقعى با یاد خدا آرامش مى یابند.
شیعیان ما با دشمنان همسایگى نمىكنند و اگر از گرسنگى بمیرند، چیزى از آنها نمىخواهند.
حضرت صادق علیه السلام پس از برشمردن این دو ویژگى مهم، فرمود: «اولئك اولیائى حقا بهم تكشف كل فتنه و ترفع كل بلیه»؛ آنها دوستان حقیقى من هستند. به وسیله آنها فتنه شكست مى خورد و گرفتارىها برطرف مىشود.
حسابرسى خود
«حق على كل مسلم یعرفنا ان یعرف علمه فى كل یوم و لیلة على نفسه فیكون محاسب نفسه فان راى حسنه استزاد منها و ان راى سیئه استغفر منها، لئلا یخزى یوم القیمه»؛بر هر مسلمانى كه ما را مىشناسد، سزاوار است كه كردارش را در هر شبانه روز بر خود عرضه دارد و به محاسبه آنها بپردازد، تا اگر كار نیكى در آنها دید، برآنها بیفزاید و اگر كردار بدى در اعمال خود مشاهده كرد، از آنها توبه كند، تا دچار ذلت و خوارى روز قیامت نگردد.
اگر شیعیان ما استقامت كنند، فرشتگان دست در دست آنها مىگذارند، ابرهاى سفید(رحمت) برآنها سایه مىافكند، چون روز درخشنده و تابناك مىشوند، از زمین و آسمان روزى مىخورند و آنچه از خدا بخواهند، خداوند به آنها عطا مىكند.
سخاوت
«یابن جندب! ان شیعتنا یعرفون بخصال شتى: بالسخاء والبذل للاخوان»؛ اى پسر جندب! همانا شیعیان ما به چند خصلت شناخته مىشوند: به سخاوت و بخشش به برادران.
خواندن پنجاه ركعت نماز و رعایت وقت نماز
« و بان یصلوا الخمسین لیلا و نهارا... و یحافظون على الزوال»؛شیعیان ما در شبانه روز پنجاه ركعت نماز مىخوانند و توجه به وقت نماز ظهر(خواندن نماز اول وقت) دارند.
دورى از پرخاش و داد و فریاد
«لایهرون هریرالكلب»؛ شیعیان ما همانند سگ زوزه- فریاد -نمىكشند.
دورى از طمع
«ولا یطمعون طمع الغراب»؛ شیعیان ما همانند كلاغ طماع و حریص نیستند.
دورى از دشمنان
«ولا یجاورون لنا عدوا ولا یساءلون لنا مبغضا ولو ماتوا جوعا»؛شیعیان ما با دشمنان همسایگى نمىكنند و اگر از گرسنگى بمیرند، چیزى از آنها نمىخواهند.
دقت در خوراك
«شیعتنا لا یاكلون الجرى... ولا یشربون مسكرا»؛ شیعیان ما مارماهى نمىخورند... و شراب نمىنوشند.
در برخورد با گناهكاران باید با سخنان نیكو و گفتن خوبىهاىآنان، امید مرده در آنها را زنده كرد و از خشونت، گفتار ناروا و بازگو نمودن لغزشهاى آنها پرهیز كرد؛ زیرا چنین برخوردهایى مجرمان را از پیمودن راه درست ناامید و نسبت به دین و آموزههاى آن گریزان مىسازد.
سیری در دانشگاه بزرگ جعفری
این مدرسه در واقع هسته دانشگاه بزرگى بود كه امام صادق علیه السلام پس از پدر خود آن را بنیان گذاشت، همچنین آن حضرت، امامت مردم را بر عهده امام صادق علیه السلام نهاد. بدین ترتیب رهبرى دینى امّت و مسئولیّتهاى بزرگ امور سیاسى آنان به امام صادق علیه السلام انتقال یافت.
جدیدترین روش هاى آموزش و پرورش در جهان
روش امام جعفر صادق علیه السلام مطابق با جدیدترین روش هاى آموزش و پرورش در جهان می باشد. حوزه درسى آن حضرت، به تربیت متخصصان اهتمام نشان مى داد. مثلاً هشام بن حكم متخصص در مباحث تئوریك بود و یا زرّاره و محمّد بن مسلم و عدّه اى دیگر در مسائل دینى تخصّص داشتند و جابر بن حیان متخصّص ریاضیات بود. به طورى كه وقتى كسى نزد آن حضرت براى علم اندوزى مى آمد، او مى پرسید كه خواهان آموختن كدام علم است؟ اگر مرد پاسخ مى داد: فقه، امام او را به متخصّصان فقه راهنمایى مى كرد و اگر مى گفت: تفسیر، او را به متخصّصان تفسیر دلالت مى كرد و به همین ترتیب اگر مى گفت: حدیث یا سیره یا ریاضیات یا پزشكى یا شیمى، آن حضرت وى را به برجستگان و خبرگان در این علوم راهنمایى مى كرد و آن دانشجو به ملازمت هر كس كه خود مى خواست، در مى آمد تا پس از مدّتى به دانشمندى توانا و برجسته در دانش دلخواه خود تبدیل شود.
گسترش علم در فراتر از مرزهای اسلام
كسانى كه به مدرسه امام صادق علیه السلام مى آمدند، اهل منطقه و ناحیه اى خاص نبودند. سرشت جهان اسلام در عصر امام صادق علیه السلام چنان بود كه گسترش علم و فرهنگ و معرفت را در هر خانه اى اقتضا مى كرد. زیرا فتوحات پى در پى مسلمانان، دروازه هاى تازه اى از راههاى گوناگون زندگى و آداب و رسوم و اندیشه هاى مردم را به روى آنان مى گشود و موجب پدید آمدن برخوردى تازه میان اندیشه هاى اسلامى و تئوریهاى دیگر مى شد.
مدینه پایگاه حساس جهان اسلام
طوایف گوناگونى از گوشه و كنار جهان اسلام در آن روزگار به فرا گیرى علم و دانش شتاب ورزیدند و براى دستیابى به دانش بیشتر، خود را به محضر امام صادق علیه السلام رساندند. مركز حساسى كه آن حضرت انتخاب كرده بود، دستیابى آنان را به وى آسان مى ساخت چرا كه آن حضرت در بیشتر عمر خود، مدینه را كه به مثابه عصب حساس جهان اسلام به شمار مى آمد به عنوان مقرّ و پایگاه خود اختیار كرد.
هر ساله گروههاى بسیارى از مسلمانان براى اداى مناسك حج و رفع مشكلات و مسائل عملى و نظرى خود به حرمین (مكّه و مدینه) رهسپار مى شدند و در آنجا بود كه آنان با امام صادق علیه السلام و مدرسه بزرگ آن حضرت برخورد مى كردند و هر آنچه را كه مى خواستند در نزد حضرتش مى یافتند.
شکل گیری موجی الحادى در دوران زندگى امام
فتوحات اسلامى، موجب شد تا برخوردهاى نیرومندى میان مسلمانان و تازه مسلمانان پدید آید. از آنجا كه بیشتر مسلمانان درك و بینشى شایسته و استوار از اسلام نداشتند، این برخوردها به نتیجه اى نامطلوب و منفى انجامید، و مسلمانان را به دو گروه تقسیم كرد.
گروه اوّل محافظه كاران و قشرى گرایانى بودند كه تنها جنبه ظاهرى دین را گرفته و از فهم جوهر و حقیقت و كُنه آن بازمانده بودند. اینان عقل و خرد خود را همراه با آن معیارها گم كرده بودند. گروه خوارج از پیشتازان این گرایش بودند چنان كه اشاعره نیز این گونه بودند، البته با ملاحظاتى در طوایف آنها از نظر اختلاف در كمیّت و كیفیّت.
گروه دوّم تندروهایى بودند كه شدیداً از وضع موجود در جامعه تأثیر پذیرفته بودند. اینان معیارها را به كنارى افكنده و تنها بدانچه عقلهاى كوته آنها بر حسب اختلاف گرایشها و دگرگونى شرایط، به آنان دیكته مى كرد، اكتفا كرده بودند. در پیشاپیش این گروه، ملحدان و پس از آنها بافاصله بسیار، معتزله و دیگر فرقه هایى كه بدیشان نزدیك بودند، جاى داشتند.
بنا به طبیعت وضع اجتماعى موجود در آن روزگار كه مرتد، بد حال تر از كافر اصیل قلمداد مى شد، آنان مجبور به استتار بودند. اگر چه مرتدان در همان هنگام جزو اقلیّت به شمار مى آمدند، امّا اندیشه هایشان را از آبشخور فلسفه یونان، سیراب مى كردند.
اعراب تا آن روزگار با اندیشه هاى یونانى هیچ آشنایى نداشتند، آشنایى آنان هنگامى آغاز شد كه نهضت ترجمه در عصر امام صادق علیه السلام و پس از آن صورت پذیرفت. از این رو تنها شمار اندكى از مسلمانان كه تمام ابعاد فلسفه نظرى اسلام را درك كرده و به وجوه تفاوت میان آنها و دیگر تئوریها پى برده بودند، مى توانستند با اقامه دلیل و برهان اصول فكرى اسلام را اثبات كنند و اصول و تئوریهاى دیگر مكاتب را در هم بكوبند.
این عده اندك با كسانى برخورد مى كردند كه معلومات آنها بر مجموعه اى از احادیثى كه از ابوهریره و امثال او روایت شده بود محدود بود و اصلاً به تناقضات فراوانى كه در آنها به چشم مى خورد، توجه نشان نمى دادند. اینان خود را بر حقّ گمان مى كردند و مى پنداشتند كه از توانایى كافى براى اثبات ادعاهاى تو خالى و بى اساس خود بهره مندند.
از این رو مى بینیم كه هر كدام از آنها حزبى راه مى اندازد و مردم را پنهانى به خود فرا مى خواند. بنابر این، امام بر خود لازم دید كه در برابر این گروهها به ستیزه برخیزد و اوهام باطل آنها را از هم بشكافد.
عملکرد خردمندانه امام در برابر موج الحادی
امام صادق علیه السلام براى مقابله با موج الحادی سه طرح خردمندانه ترسیم كرد:
1 - او قسمتى از مدرسه اش را به كسانى اختصاص داد كه از فلسفه یونان بالأخص و سایر فلسفه ها بالأعم آگاهى داشتند و بخوبى از نظر اسلام درباره آنها و دلایلى كه آن فلسفه ها را نقض مى كرد، آگاه بودند.
كسانى همچون هشام بن حكم متكلم پرآوزه و عمران ایمن و محمّد بن نعمان احول و هشام بن سالم و دیگر مشاهیر علم و حكمت و كلام كه به معیارهاى نظرى اسلام نیز آگاه بودند.
2 - آن حضرت به نوشتن رساله هاى همچون "توحید مفضل"(2) و"اهلیجه"(3) اقدام كرد.
3 - رویارویى شخصى با سران اندیشه هاى الحادى.
پی نوشت:
1- مفضل بن عمر- مجلسى، توحید مفضل، ص 11.
2- حدیث «اهلیجه» متضمن مناظره امام صادق علیه السلام است با طبیب هندی که در نتیجه شبهه هائی که آن طبیب در زمینه توحید داشته است رفع گردیده است.فرآوری: فاطمه سر فرازی بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان