۱۰۱۳۶.عنه صلى الله عليه و آله :شِيعَةُ عَلِيٍّ هُمُ الفائزُونَ يَومَ القِيامَةِ.۱

۱۰۱۳۷.عنه صلى الله عليه و آله ( ـ لِعليٍّ عليه السلام ـ ) : تَرِدُ شِيعَتُكَ يَومَ القِيامَةِ رِواءً غَيرَ عِطاشٍ. و يَرِدُ عَدُوُّكُ عِطاشا يَستَسقُونَ فَلا يُسقَونَ.۲

۲۱۳۰

الانتِسابُ إلَى التَّشَيُّعِ

۱۰۱۳۸.التفسير المنسوب إلى الإمامُ العسكريُّ عليه السلام ( ـ قالَ عَمّارٌ الدُّهْنيِّ في جَوابِ قاضِي الكوفَ ) : بكيت عليك و عليّ. أمّا بُكائي عَلى نَفسي فَإنّكَ نَسَبتَني إلى رُتبَةٍ شَريفَةٍ لَستُ مِن أهلِها. زَعَمتَ أنّي رافِضيٌّ. وَيحَكَ لَقَد حَدَّثَني الصّادِقُ عليه السلام : «إنَّ أوّلَ مَن سُمّيَ الرّافِضَةَ السَّحَرَةُ الّذينَ لَمّا شاهَدوا آيَةَ موسى عليه السلام في عَصاه آمَنوا بِهِ و رَضُوا بهِ و اتَّبَعوهُ وَ رَفَضوا أمرَ فِرعَونَ. و استَسلَمُوا لِكُلِّ ما نَزَلَ بِهِم. فَسَمّاهُم فِرعَونُ الرّافِضَةَ لَمّا رَفَضوا دِينَهُ». فَالرافِضيّ مَن رَفَضَ كُلَّ ما كَرِهَهُ اللّه ُ تَعالى. وَ فَعَلَ كُلَّ ما أمَرَهُ اللّه ُ. فأينَ فِي الزَّمانِ مِثلُ هذا ؟! فإنَّما بَكَيتُ عَلى نَفسي خَشيَةَ أن يَطَّلِعَ اللّه ُ تَعالى عَلى قَلبي. وَ قَد تَقَبَّلتُ هذا الاسمَ الشّريفَ عَلى نَفسي. فَيُعاتِبَني رَبّي عَزَّ و جلَّ و يَقولَ : يا عَمّارُ. أ كُنتَ رافِضا للأباطيلِ. عامِلاً للطّاعاتِ كَما قالَ لَكَ ؟ فَيَكونُ ذلِكَ تَقصِيرا بي فِي الدَّرَجات إن سامَحَني. و مُوجِبا لِشَديدِ العِقابِ عَلَيَّ إن ناقَشَني. إلاّ أن يَتَدارَكَنِي مَواليّ بِشَفاعَتِهِم. و أمّا بُكائي عَلَيكَ. فَلِعظمِ كِذْبِكَ في تَسمِيَتي بِغَير اسمي. و شَفَقَتي الشَّديدَةِ عَليكَ مِن عَذابِ اللّه ِ تَعالى أن صَرَفتَ أشرَفَ الأسماءِ إلى أن جَعَلتَهُ مِن أرذَلِها كَيفَ يَصبِرُ بَدَنُكَ عَلى عَذابِ اللّه ِ، و عَذابِ كَلِمَتِكَ هذِهِ؟!۳

۱۰۱۳۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :در روز قيامت. اين شيعيان على هستند كه رستگارند.

۱۰۱۳۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ( ـ به على عليه السلام ـ ) فرمود : در روز قيامت شيعيان تو سيراب و بدون تشنگى وارد [محشر ]مى شوند. و دشمنانت تشنه كام وارد مى گردند و آب مى طلبند و كسى به آنان آب نمى دهد.

۲۱۳۰

انتساب به تشيّع

۱۰۱۳۸.التفسير المنسوب إلى الإمام العسكرى عليه السلام :ـ عمّار دُهنى. وقتى قاضى كوفه او را رافضى خواند. گريست و چون قاضى علّت گريه اش را پرسيد ـ : گفت هم براى خودم مى گريم و هم براى تو ! اما گريه ام براى خودم از اين روست كه تو مرا به منزلتى ارجمند نسبت دادى كه لايق آن نيستم. گفتى من رافضى هستم. واى بر تو. حضرت صادق عليه السلام برايم حديث گفت كه : نخستين كسانى كه رافضى ناميده شدند ساحرانى بودند كه وقتى نشانه [نبوّت ]موسى عليه السلام را در عصايش ديدند به او ايمان آوردند و او را پسنديدند و از او پيروى و فرمان فرعون را ردّ كردند و به هر بلايى كه بر سرشان آورد. گردن نهادند. پس فرعون آنان را رافضى ناميد. چون دين او را رفض (ردّ) كردند. پس. رافضى كسى است كه هر آنچه را خداوند متعال ناخوش مى دارد، ردّ كند و هر آنچه را كه خدا به آن فرمان داده است، به كار بندد. در اين زمان. كجا چنين كسى يافت مى شود ؟ همانا براى خود مى گريم چون مى ترسم [خداوند متعال ]از قلبم آگاه شود. و مرا كه چنين نام (عنوان) شريفى را بر خود پذيرفته ام. مورد عتاب قرار دهد و فرمايد : اى عمّار ! آيا تو دست ردّ به سينه اباطيل زدى و به طاعات عمل كرده اى كه او (قاضى) به تو چنين گفت ؟ پس. اين. درجات مرا فرود آورد. در صورتى كه خداوند با من مدارا كند. و موجب عذابى شديد گردد. در صورتى كه بخواهد بر من سخت گيرد. مگر اين كه سروران من با شفاعتشان به فريادم برسند. و اما گريه ام براى تو. به خاطر دروغ بزرگى است كه مرا به نامى غير از نامم خواندى. و ترس شديدم از عذاب خداوند متعال بر توست كه شريفترين نامها را به پست ترين نام تبديل كردى. چگونه بدن تو عذاب [خدا. و عذاب ]اين سخنى را كه گفتى تحمّل خواهد كرد ؟!


1.عيون أخبار الرِّضا : ۲/۵۲/۲۰۱.

2.عيون أخبار الرِّضا : ۲/۶۰/۲۳۸.

3.التفسير المنسوب إلى الإمام العسكريّ عليه السلام : ۳۱۱/۱۵۷.