۱۹۱۸

النَّهيُ عَنِ التَّسويفِ

۹۲۰۶.رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله :يا أبا ذَرٍّ. إيّاكَ و التَّسويفَ بِأمَلِكَ. فإنَّكَ بِيَومِكَ و لَستَ بما بَعدَهُ. فإن يَكُن غَدٌ لكَ فَكُن في الغَدِ كما كُنتَ في اليَومِ. و ان لم يَكُن غَدٌ لكَ لَم تَندَمْ على ما فَرَّطتَ في اليَومِ.۱

۹۲۰۷.الإمامُ عليٌّ عليه السلام ( ـ فيما كَتَبَهُ إلى بعضِ أصحابِهِ ـ ) : فَتَدارَكْ ما بَقِيَ مِن عُمُرِكَ. و لا تَقُلْ : غَدا و بَعدَ غَدٍ. فإنّما هَلَكَ مَن كانَ قَبلَكَ بِإقامَتِهِم على الأمانِيِّ و التَّسوِيفِ. حتّى أتاهُم أمرُ اللّه ِ بَغتةً و هُم غافِلونَ.۲

۹۲۰۸.عنه عليه السلام :فاتَّقى عَبدٌ رَبَّهُ... فإنَّ أجَلَهُ مَستورٌ عَنهُ. و أمَلَهُ خادِعٌ لَه ُ، و الشَّيطانَ مُوَكَّلُ بهِ. يُزَيِّنُ لَهُ المَعصيَةَ لِيَركَبَها. و يُمَنِّيهِ التَّوبَةَ لِيُسَوِّفَها. إذا هَجَمَت مَنِيَّتُهُ علَيهِ أغفَلَ ما يَكونُ عَنها.۳

۹۲۰۹.عنه عليه السلام :كُلُّ مُعاجَلٍ يَسألُ الإنظارَ. و كُلُّ مُؤَجَّلٍ يَتَعَلَّلُ بِالتَّسوِيفِ.۴

۱۹۱۸

نهى از كار امروز به فردا افكندن

۹۲۰۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى ابوذر! زنهار كه بر اثر آرزو. كار امروز را به فردا فكنى ؛ زيرا كه تو در امروز به سر مى برى نه در فردا ؛ چه اگر فردايى براى تو بود. در فردا نيز چنان باش كه امروز بوده اى و اگر فردايى در كار نبود به خاطر كوتاهى كردن در كار امروزت پشيمان نشوى.

۹۲۰۷.امام على عليه السلام ( ـ در نامه اى به يكى از ياران خود ـ ) نوشت : آنچه را از عمر تو باقى مانده است. درياب و مگو : فردا و پس فردا ؛ زيرا پيشينيان تو به سبب تكيه كردن به آرزوها و امروز و فردا كردن هلاك شدند ؛ چرا كه فرمان خدا (مرگ) ناگهان اين غافلان را در رسيد.

۹۲۰۸.امام على عليه السلام :پس. بنده اى از پروردگارش ترسيد... زيرا روز مرگش را نمى داند و آرزوهايش او را مى فريبد و شيطان موكل اوست. معصيت را برايش مى آرايد، تا مرتكب آن شود و به توبه اميدوارش مى كند، تا در كار آن امروز و فردا كند. تا آن كه مرگ بر او هجوم آورد. در حالى كه در غفلت محض از آن به سر مى برد.

۹۲۰۹.امام على عليه السلام :هر كس كه مهلتش به سر آيد [براى جبران گذاشته ]مهلتى مى طلبد، و به هر كس كه مهلتى داده شود در انجام كار، امروز و فردا مى كند.


1.بحار الأنوار : ۷۷/۷۵/۳.

2.. بحار الأنوار : ۷۳/۷۵/۳۹.

3.نهج البلاغة : الخطبة ۶۴.

4.نهج البلاغة : الحكمة ۲۸۵.