۷۵۳۵.عنه عليه السلام :إنّ اللّه َ تباركَ و تعالى أخفى أربَعةً في أربَعةٍ : أخفى رِضاهُ في طاعَتِهِ فلا تَستَصغِرَنَّ شيئا مِن طاعَتِهِ فرُبّما وافَقَ رِضاهُ و أنتَ لا تَعلَمُ....۱

۷۵۳۶.عنه عليه السلام :اِعلَمُوا أنَّهُ لَن يَرضى عَنكُم بِشيءٍ سَخِطَهُ على مَن كانَ قَبلَكُم. و لَن يَسخَطَ علَيكُم بِشَيءٍ رَضِيَهُ مِمَّن كانَ قَبلَكُم.۲

۷۵۳۷.عنه عليه السلام :أوصاكُم بالتَّقوى. و جَعَلَها مُنتَهى رِضاهُ و حاجَتَهُ مِن خَلقِهِ.۳

۷۵۳۸.عنه عليه السلام :هَيهاتَ ! لا يُخدَعُ اللّه ُ عن جَنَّتِهِ. و لا تُنالُ مَرضاتُهُ إلاّ بطاعَتِهِ.۴

۷۵۳۹.عنه عليه السلام :رِضا اللّه ِ سبحانَهُ مَقرونٌ بطاعَتِهِ.۵

۷۵۴۰.الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام :إنَّ أرضاكُم عِندَ اللّه ِ أسبَغُكُم على عِيالِهِ.۶

۱۵۲۷

رِضوانُ اللّه ِ وَ الرِّضا بِالقَضاءِ

۷۵۴۱.بحار الأنوار :رُويَ أنّ موسى عليه السلام قالَ : يا رَبِّ. دُلَّني على عَمَلٍ إذا أنا عَمِلتُهُ نِلتُ بهِ رِضاكَ. فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : يا بنَ عِمرانَ. إنّ رِضايَ في كُرهِكَ و لَن تُطِيقَ ذلكَ... فَخَرَّ موسى عليه السلام ساجِدا باكِيا فقالَ : يا رَبِّ. خَصَصتَنِي بالكَلامِ. و لَم تُكَلِّمْ بَشَرا قَبلِي. و لَم تَدُلَّني على عَمَلٍ أنَالُ بهِ رِضاكَ ! فَأوحَى اللّه ُ إلَيهِ : إنّ رِضاي في رِضاكَ بِقَضائي.۷

۷۵۳۵.امام على عليه السلام :خداوند تبارك و تعالى چهار چيز را در دل چهار چيز نهفته است :... خشنودى خود را در طاعتش نهفته است ؛ پس هيچ طاعتى از او را خُرد مشمار ؛ زيرا. بسا كه آن طاعت با خشنودى خدا همراه باشد و تو بى خبر باشى.

۷۵۳۶.امام على عليه السلام :بدانيد كه خداوند هرگز از شما خشنود نخواهد شد. كه به خاطر آن بر پيشينيانتان خشم گرفته و هرگز از شما ناخشنود نخواهد شد. كه به آن جهت از پيشينيانتان خشنود شده است.

۷۵۳۷.امام على عليه السلام :شما را به پرهيزگارى سفارش كرد و آن را منتهاى خشنودى خود و خواسته اش از بندگان خويش قرار داد.

۷۵۳۸.امام على عليه السلام :هيهات! بهشت خدا را با فريب نمى توان از او گرفت. و خشنودى او جز با طاعتش به دست نيايد.

۷۵۳۹.امام على عليه السلام :خشنودى خداوند سبحان. قرين طاعت اوست.

۷۵۴۰.امام زين العابدين عليه السلام :همانا مرضى ترين شما نزد خداوند كسى است كه خانواده خود را بيشتر در گشايش و رفاه قرار دهد.

۱۵۲۷

خشنودى خدا و خشنودى به قضا

۷۵۴۱.بحار الأنوار :روايت شده است كه موسى عليه السلام گفت : پروردگارا! مرا به كارى راهنمايى كن كه هرگاه به آن عمل كنم خشنودى تو را به دست آورم. پس. خداوند به او وحى فرمود كه : اى پور عمران! همانا خشنودى من در ناخشنودى توست و تو طاقت اين را ندارى... موسى عليه السلام گريه كنان به سجده افتاد و عرض كرد : پروردگارا! تو مرا به افتخار سخن گفتن [با خودت] سر افراز كردى و پيش از من با هيچ بشرى سخن نگفتى و حالا مرا به كارى كه بدان سبب به خشنودى تو نايل آيم رهنمون نمى شوى؟ پس. خداوند به او وحى فرمود : همانا خشنودى من در خشنودى تو از قضاى من است.


1.الخصال : ۲۰۹/۳۱.

2.نهج البلاغة : الخطبة ۱۸۳.

3.نهج البلاغة: الخطبة۱۸۳.

4.نهج البلاغة : الخطبة ۱۲۹.

5.غرر الحكم : ۵۴۱۰.

6.بحار الأنوار : ۷۸/۱۳۶/۱۳.

7.بحار الأنوار : ۸۲/۱۳۴/۱۷.