۴۹۹۳.عدّة الداعي عن المُفَضّلِ بن صالح :قالُ الإمامُ الصّادقُ عليه السلام : إنَّ للّه ِ عِبادا عامَلوهُ بخالِصٍ مِن سِرِّهِ. فعامَلَهُم بخالِصٍ مِن بِرِّهِ. فهُمُ الّذينَ تَمُرُّ صُحُفُهُم يَومَ القِيامَةِ فُرَّغا. وَ إذا وَقَفوا بَينَ يدَيهِ تعالى مَلَأها مِن سِرِّ ما أسَرُّوا إلَيهِ. فقلتُ : يا مَولاي. و لِمَ ذلكَ؟ فقالَ : أجَلَّهُم أنْ تَطَّلِعَ الحَفَظَةُ على ما بَينَهُ و بَينَهُم.۱

۴۹۹۴.الإمامُ الهاديُّ عليه السلام :لو سَلَكَ النّاسُ وادِيا و شِعْبا لسَلَكْتُ واديَ رجُلٍ عَبَدَ اللّه َ وحْدَهُ خالِصا.۲

۴۹۹۵.الإمامُ العسكريُّ عليه السلام :لَو جَعَلْتُ الدُّنيا كُلَّها لُقْمَةً واحِدَةً و لَقَّمْتُها مَن يَعبُدُ اللّه َ خالِصا لَرَأيتُ أنّي مُقَصِّرٌ في حَقِّهِ.۳

(انظر) العمل : باب ۲۹۰۱.

۱۰۴۴

إخلاصُ موسى عليه السلام

۴۹۹۶.بحار الأنوار :في قصّةِ موسى و شُعيبٍ عليهما السلام: فلَمّا دَخلَ على شُعيبٍ إذا هُو بالعَشاءِ مُهَيّأٌ. فقالَ لَهُ شُعيبٌ : اجْلِسْ يا شابُّ فتَعَشَّ. فقالَ لَهُ موسى : أعوذُ باللّه ِ. قالَ شُعيبٌ : و لِمَ ذاكَ ؟ أ لَسْتَ بجائِعٍ ؟ قالَ : بَلى. و لكنْ أخافُ أنْ يَكونَ هذا عِوَضا لِما سَقَيتُ لَهُما. و أنا مِن أهلِ بَيتٍ لا نَبيعُ شَيئا مِن عَمَلِ الآخِرَةِ بِملْ ءِ الأرضِ ذَهَبا. فقالَ لَهُ شُعيبٌ : لا و اللّه ِ يا شابُّ. و لكنّها عادَتي و عادَةُ آبائي : نَقْري الضَّيْفَ و نُطْعِمُ الطَّعامَ. قالَ : فجَلَسَ موسى يَأكُلُ.۴

۴۹۹۳.عدّة الداعى ( ـ به نقل از مفضّل بن صالح ـ ) : امام صادق عليه السلام فرمود : همانا خداوند را بندگانى است كه خالصانه با او معامله كنند و خدا نيز از اجر و پاداش خالص خود به ايشان دهد. اينان كسانى هستند كه در روز قيامت نامه هاى اعمالشان خالى است و چون در برابر خداوند متعال بايستند آنها را از اعمال سرّى ميان خود و ايشان پر كند. عرض كردم : سرورم ! چرا چنين است [كه نامه هاى اعمالشان سفيد و خالى است] ؟ فرمود : زيرا خداوند شأن آنان را بالاتر از اين قرار داده كه فرشتگان نگهبان از آنچه ميان خود و ايشان است آگاه شوند.

۴۹۹۴.امام هادى عليه السلام :اگر مردمان هر يك به وادى و درّه اى روند، من در وادى آن مردى قدم مى گذارم كه خداى يگانه را مخلصانه عبادت مى كند.

۴۹۹۵.امام عسكرى عليه السلام :اگر همه دنيا را يك لقمه كنم و آن را در دهان كسى گذارم كه از روى اخلاص. خدا را عبادت مى كند، باز به نظرم در حقّ او كوتاهى كرده ام.

۱۰۴۴

اخلاص موسى عليه السلام

۴۹۹۶.بحار الأنوار :در داستان موسى و شعيب عليهما السلام آمده است: زمانى كه موسى نزد شعيب رفت، شعيب آماده خوردن شام بود. پس. به موسى گفت : اى جوان ! بنشين و شام بخور. موسى گفت : پناه به خدا. شعيب گفت : چرا؟ مگر گرسنه نيستى ؟ موسى گفت : چرا، اما مى ترسم اين پاداش آبى باشد كه براى دخترانت از چاه كشيدم ؛ من از خاندانى هستم كه اگر همه زمين پر از طلا شود، كمترين كار آخرت را به آن نمى فروشيم. شعيب گفت: اى جوان ! به خدا اين پاداش آن كار تو نيست، بلكه ميهمان نوازى و اطعام، رسم و عادت ما و پدران ماست. در اين هنگام موسى براى خوردن شام نشست.


1.عدّة الداعي : ۱۹۴.

2.تنبيه الخواطر : ۲/۱۰۹.

3.بحار الأنوار : ۷۰/۲۴۵/۱۹.

4.بحار الأنوار : ۱۳/۲۱.