در باره گزارش‏هاى ياد شده، چند نكته قابل توجّه است :
۱. گزارش صاحب بن عبّاد و نجاشى. معتبر و مربوط به قرن چهارم و پنجم هجرى است. بنا بر اين در تعارض با گزارش‏هاى متأخّر. بر آنها تقدّم دارد.
۲. گزارش‏هاى ياد شده نشان مى‏دهند كه ظاهراً تا قرن پنجم هجرى، موضوع شهادت حضرت عبد العظيم مطرح نبوده است، و گرنه در اين گزارش‏ها به آن اشاره مى‏شد.
۳. در صورتى كه بتوانيم بر گزارش كتاب الشجرة المباركة اعتماد كنيم. جمع ميان اين گزارش و گزارش مشجرات ابن معيّه و نيز گزارش منابع معتبر ياد شده، اين است كه ايشان در اثر مسموم شدن، بيمار شده و به شهادت رسيده‏است.
۴. با عنايت به پيشينه خانوادگى حضرت عبد العظيم عليه السلام و قيام علويان در طبرستان. در صورتى كه زمامداران فاسد بنى عبّاس از مخفيگاه ايشان در رى آگاه مى‏شدند. قطعاً ايشان را به شهادت مى‏رساندند. و بعيد نيست در اثر كثرت رفت و آمد با ايشان در مدّت حضورشان در رى. به اين موضوع پى برده باشند.
۵. تشبيه زيارت حضرت عبد العظيم عليه السلام به زيارت امام حسين عليه السلام مى‏تواند قرينه‏اى بر شهادت ايشان باشد.
بنا بر اين. هر چند دليل قاطعى بر شهادت حضرت عبد العظيم عليه السلام در دست نيست، ليكن دليل محكمى بر نفى شهادت ايشان نيز وجود ندارد ؛ بلكه با توجّه به نكته سوم. چهارم و پنجم. پذيرفتن اصل شهادت ايشان بعيد نيست.

ده. مدفن حضرت عبد العظيم عليه السلام با اشاره پيامبر صلى اللَّه عليه و آله‏

بر پايه گزارش صاحب بن عبّاد (۳۲۶ - ۳۸۵ ق)،۱ شب وفات حضرت عبد العظيم عليه السلام،


1.گفتنى است كه اين گزارش. با اندكى تفاوت در رجال النجاشى (۳۷۲ - ۴۵۰ ق) نيز آمده. و متن حاضر. برگرفته از هر دو منبع است.