دلايل بطلان نظريّه جبر

علاوه بر اين كه دلايل طرفداران جبر براى اثبات مدّعايشان كافى نيست و در واقع. هيچ دليلى براى اين نظريّه وجود ندارد، چندين دليل وجود دارد كه بطلان اين نظريّه را ثابت مى‏نمايد :

۱. علم حضورى به آزادى در افعال‏

روشن‏ترين دليل ردّ نظريّه جبر. وجدان انسان يا علم حضورى او به خود و افعال خويش است. اگر انسان به خود باز گردد و به افعالش توجّه كند، در مى‏يابد كه عملى را كه اراده كرده و انجام داده. مى‏توانسته اراده نكند و انجام ندهد. يا كارى را كه اراده نكرده و انجام نداده. مى‏توانسته اراده كند و انجام دهد. از سوى ديگر. معناى اختيار. همين آزادى در انجام دادن و انجام ندادن است.
بر اين اساس، با علم حضورى - كه قوى‏ترين و معتبرترين علم انسان است -. هم بطلان نظريّه جبرگرايىِ ناب. ثابت مى‏شود (چون انسان به قدرت خويش. علم حضورى و وجدانى دارد) و هم نظريّه جبرگرايى ميانه. ابطال مى‏گردد (چون انسان به تأثير قدرت خويش بر عمل اختيارى‏اش نيز علم حضورى دارد).
اين برهان، افزون بر ابطالِ جبر كلامى، جبر اجتماعى. روانى و فلسفى را نيز ابطال مى‏نمايد ؛ چرا كه هر چند ساختار جامعه و جسم و روان، بر افعال انسان، مؤثّرند و اين تأثير در برخى موارد. فوق العاده زياد است. امّا انسان با علم حضورى در مى‏يابد كه تأثير عوامل ياد شده. علّت تامّه براى انجام دادن كارها نيست ؛ بلكه او به رغم اقتضائات روانى و اجتماعى، مى‏تواند راه ديگرى را انتخاب كند.
به ديگر سخن، عوامل روحى و اجتماعى. ممكن است انتخاب يك گزينه را دشوار نمايند ؛ امّا دشوارى، مانع انتخاب انسان نيست و انسان مى‏تواند در شرايط دشوار نيز انتخاب نمايد. واقعيّت نيز گواه اين مدّعاست ؛ چرا كه به چشم خود مى‏بينيم كه برخى افراد، به رغم خانواده ناشايست و اجتماع فاسد، راه صحيح