برگزاری گردهمایی دانش پژوهان کلاس های نج…

مرکز آموزش نجوم و معرفی علوم نوین آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

گزارش تصویری رصد اولین خورشید گرفتگی قرن

در مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

رصدخورشید گرفتگی جزئی

توسط مرکز نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

آغاز ثبت نام دوره پاییز1401

در مرکز آموزش نجوم آستان مقدس حضرت عبدالعظیم (ع)

گزارش تصویری کلاس های تابستان 1401

مرکز آموزش نجوم حرم حضرت عبدالعظیم (ع) برپا نموده است

براي اينكه بحث هاي اخلاقي كه از آيات و روايات به دست مي آيد، براي ما كارساز باشد؛ ما بايد هم زمان با علم، يك كار ديگر انجام بدهيم؛ با يك دست اين مسائل را بفهميم، با دست ديگر اين مسائل را به جان خودمان گره بزنيم تا بشويم متخلق يا عالم عادل، عالم با عمل. ما با هر دستي بايد يك كار خاص بكنيم؛ با يك دست بين موضوع و محمول گره بزنيم كه اين كار حوزه و دانشگاه است.
مراكز علمي كارشان اين است كه موضوعات و محمولات را حاصل مي كنند، پژوهش مي كنند، تحقيق مي كنند، مي بينند اين محمول مال اين موضوع هست يا نه؛ آن موضوع صاحب اين محمول هست يا نه؛ اگر محققانه و عالمانه براي آنها ثابت شد كه آن موضوع صاحب اين محمول است، اين محمول مترتب بر آن موضوع است؛ بين اين موضوع و محمول گره مي زنند كه در كتاب هاي علمي اصطلاحا قضيه را «عقد» مي گويند؛ و تسمي القضيه عقدا. يعني انسان با يك دست بين موضوع و محمول گره مي زند، اين كار دست اول است كه كار علم است و حوزه و دانشگاه دارند.
با دست ديگر بايد محصول اين علم را با جان مال گره بزنيم كه اين مي شود «عقيده». اگر محصول علمي با جان ما گره نخورد، ما ديگر عالم با عمل نمي شويم، ما ديگر متخلق نمي شويم؛ ما فقط همان عالميم. يك بيان نوراني حضرت امير دارد كه فرمود: كم من عالم قد قتله جهله. چون آن يافته را با جانمان گره نزديم، اينجا جاي جهالت شد. اين جهالت با اين علم درگير مي شود، [جهالت نه جهل]؛ جهالت كشنده علم است! لذا حضرت فرمود: كم من عالم قد قتله جهله و علمه معه لاينفعه(1)، ما براي اينكه عالم با عمل بشويم، محصول كار ما روشن بشود؛ بايد برنامه هاي حوزه و دانشگاه را كه عقد است و ايجاد رابطه بين موضوع و محمول است با عقيده گره زدن به جان است جمع بكنيم و هماهنگ بكنيم؛ اين را مي گويند: (ايمان)، آن را مي گويند: (علم)؛ اين را مي گويند: «تدين»، آن را مي گويند: «دين شناسي». دين شناسي غير از دين باوري است؛ ما هيچ چاره اي براي اخلاق مان نداريم، الا بالتدين و الايمان. يعني آنچه را كه فهميديم با جان مان گره بزنيم كه اين را مي گويند: «عقيده».
تعبير جالب قرآن كريم از «عقيده»
قرآن كريم از اين گره زدن و عقيده پيدا كردن يك تعبير لطيفي دارد. خداوند، هم پيامبر را(ص) در كتب انبياي قبلي معرفي كرد كه معرفي آن حضرت در سوره مباركه اعراف آمده. هم امت پيامبر را همراه و در صحابت پيامبر معرفي كرد كه اين در پايان سوره مباركه فتح و سوره مباركه اي كه به نام حضرت است آمده. آنجا كه مي فرمايد: اشداء علي الكفار رحماء بينهم(2)، بعد هم اين جمله ها هست كه فرمود: مثلهم في التوراه و مثلهم في الانجيل كزرع اخرج شطأه فازره فاستغلظ فاستوي علي سوقه يعجب الزراع(3).
فرمود: پيروان پيامبر اسلام(ص) آنطوري كه ما در كتاب هاي قبلي، مخصوصا انجيل بيان كرديم؛ اينها مثل يك خوشه و شاخه اي اند. خوشه گندم، برنج و جو غالبا اين گياهها اينطورند. اينها اگر درخت باشند كه ساقه تنومند دارند و اگر خوشه باشند نظير خوشه گندم يا جو، براي اينكه باد اينها را نلرزاند و نشكند، اينها بعد از چند سانت يك گره اي دور خودشان مي بندند و آن كمربند اينهاست؛ كمرشان را محكم مي بندند. كسي كمربند به اينها نداد، خود اين خوشه گندم كمربند براي خودش درست مي كند. شطاه فازره؛ اين را ازير مي كند. ازير و وزير تقريبا به يك معناست. يعني گره مي زند، كمربند محكم به دور خود مي بندد؛ لذا هر بادي اين خوشه را نمي لرزاند، اين خوشه را نمي شكند؛ چون خودش كمربند دارد. آنگاه فاستغلظ، محكم مي شود؛ فاستوي علي سوقه، روي پاي خودش مي ايستد. يعني ما در انجيل گفتيم مسلمانها خودكفايند، روي پاي خودشان مي ايستند، به ديگري متكي نيستند، كسي نمي تواند اينها را بلرزاند،كسي نمي تواند اينها را بشكند، اينها را ما گفتيم. اينها هم وصف مسلمانهاست، هم دستور اسلامي است!
همانطوري كه اين خوشه گندم عقيده پيدا مي كند، يعني آنچه را كه از زمين مي گيرد، آنچه را از هوا مي گيرد در درون خود گره مي بندد؛ لذا ميوه مي دهد، روي پاي خودش مي ايستد. ما هيچ چاره اي نداريم، مگر اينكه آنچه را در حوزه ها و دانشگاه ها مي خوانيم، يعني براي ما علم حاصل مي شود كه مواد غذايي است، كه عقد است؛ يعني رابطه بين موضوع و محمول هست، آن را با جانمان گره بزنيم، بشويم معتقد. وقتي معتقد شديم، هيچ كسي نمي تواند كاري به ما داشته باشد!
ايمني از انحرافات، ثمره عقيده صحيح
خداي سبحان در قرآن فرمود: شما به كسي حمله نكنيد، اما طوري باشيد كه كسي نتواند درباره شما طمع كند: و ليجدوا فيكم غلظه(4) اين امر غائب است، نه اغلظوا عليهم! يعني شما طوري باشيد كه آنها بفهمند نمي توانند با شما درگير بشوند، آنها حتما بايد احساس بكنند كه شما ستبريد و تاثيرناپذير! كه به لطف الهي نظام ما اينطور است، بيگانه هم الان همين احساس را دارد. و ليجدوا فيكم غلظه، غير از اغلظوا عليهم است! ان اغلظوا عليهم در ميدان جنگ است. كسي به جنگ، دامن نمي زند؛ مي بيند سفاهت است! چه كار مي خواهد بكند؟ كجاي اين كوه را مي خواهد جابجا بكند؟ اگر كسي مثل يك تپه ماهور شن بود كه طوفان او و گردباد آن را جمع كرد، اين مي شود (كثيب مهيل)! اما وقتي شد سلسله جبال البرز، كسي به جنگ او نمي رود! شما گاهي مي بينيد در منطقه هاي كوير وقتي كه يك گردباد آمده، اين شن ها را جمع مي كند، چندمتر بالا مي آورد، اين ديگر كوه نيست! اين مي شود كثيب مهيل، با يك مشت از بين مي رود!! اما وقتي انسان جبل راسخ شد، ديگر بيگانه طمع نمي كند! اين وقتي است كه انسان آنچه را ياد مي گيرد، با جان خود گره ببندد، وقتي گره بست، نه بيراهه مي رود، نه راه كسي را مي بندد، نه مزاحم كسي است، نه كسي مي تواند مزاحم او باشد!
بيانات حضرت آيت الله جوادي آملي (دام ظله العالي) در جلسه درس اخلاق در ديدار با جمع كثيري از طلاب، دانشجويان و اقشار مختلف مردم، قم؛ بنياد بين المللي علوم وحياني اسراء. 

7/1/1389

1- نهج البلاغه/ حكمت 107
2- سوره فتح/ آيه 29
3- سوره فتح/ آيه 29
4- سوره توبه/ آيه 123

-منبع:daneshyar-blogfa.com